گسترش ضرب المثل چرا عاقل کند کاري که باز آرد پشيماني نگارش يازدهم
مقدمه : همه در زندگي تصميمات زيادي مي گيرند و بر اساس آن تصميمات مسير زندگي را انتخاب مي کنند، اما گاهي اوقات اشتباه مي کنند و بايد آن را جبران کنند، خوشبختانه گاهي اوقات اشتباهات آنقدر کوچک هستند که فقط پشيمانياش باقي مي ماند.
بدنه : در زمان هاي گذشته پيرمردي سالخورده و دنيا ديده به همراه همسرش در روستايي زندگي مي کرد، تنها دارايي اين خانواده فقط يک گاو بود که زندگي خود را با آن مي گذراندند و از شير آن براي تهيه پنير و کره استفاده مي کردند. زن پيرمرد با دوشيدن گاو و تميز کردن خانه کار زندگي را انجام داد و پيرمرد نيز گاو شيرده را به چراگاه مي برد و از آن مراقبت مي کرد.
روزها گذشت تا اينکه فردي بسيار ثروتمند براي خريد يک گاو به روستا آمد و قيمت بسيار گزافي نيز پيشنهاد داد، پيرمرد با عجله و بي فکري گاو را فروخت در حالي که پيرزن خانه راضي نبود و دائم به او مي گفت که اين گاو زندگي ما را مي چرخاند و نبايد آن را بفروشيم.
پيرمرد پيش خودش فکر مي کرد با پولي که به دست مي آورد مي تواند زندگي را بچرخاند اما با گذشت زمان آن پول هم تمام شد و پيرمرد و پيرزن هيچ کاري براي انجام دادن نداشتند. پيرمرد که از فروش گاو بسيار پشيمان شده بود خودش را در خانه حبس کرده بود و دائم افسوس مي خورد.
همسر پيرمرد از اين رفتار پيرمرد بسيار عصباني شده بود و به او گفت :«چرا عاقل کند کاري که باز آرد پشيماني»، بلند شو برو و کار جديدي پيدا کن چون با يک جا نشستن و غصه خوردن چيزي درست نمي شود و هيچ کاري پيش نمي رود.
نتيجه گيري : براي جلوگيري از تکرار اشتباهات خود، ابتدا بايد آنها را بپذيريم سپس به خوبي با تجزيه و تحليل آنچه در نتيجه اعمالمان رخ داده است، از اشتباهات آينده جلوگيري کنيم. تنها در اين صورت است که مي توانيم خود را عاقل و خردمند بدانيم.