تعداد نظرات
0 دیدگاه
تعداد لایک
5 پسندیدن
تاریخ انتشار
دوشنبه ۲ آبان ۱۴۰۱
بازدید
154 نفر
خواجوی کرمانی شاعر قرن هفتم و هشتم هجری قمری می باشد و از آثار او می توان به همای و همایون، گل و نوروز، روضهالانوار، کمالنامه و گوهرنامه اشاره کرد.
خداوندا، به حقِّ نیک مردان / که احوال بَدَم را نیک گردان
✅ معنی: خداوندا، به حق انسان های نیکوکار، حال بد من را نیز نیکو بگردان و وجودم را از بدی ها پاک کن.
''آرایه ها و نکات زبانی : سه جمله / خداوند: منادا / حق نیک مردان: متمم / احوال بدم: مفعول / آرایه تکرار: نیک / آرایه تضاد: نیک و بد
مکن ما را از این درگاه، محروم / چو گنجشکان، مران ما را ازین بوم
✅ معنی:خدایا ما را از درگاه بندگیت محروم نکن، ما را مانند گنجشکان از این سرزمین دور نکن
''آرایه ها و نکات زبانی : دو جمله / ما در هر دو مصرع: مفعول / این درگاه، این بوم: متمم / چو گنجشکان: تشبیه
زبانی ده که اسرار تو گوید / روانی ده که دیدار تو جوید
✅ معنی: خداوندا، به من زبانی بده که رازهای تو را بازگو کند و روح و جانی به من ببخش که وجود تو را درک کند و در طلب تو باشد.
''آرایه ها و نکات زبانی : زبانی: مفعول / اسرار تو: مفعول / روانی: مفعول / دیدار تو: مفعول / تو: ضمیر گسسته
دلم در آتش غفلت مسوزان / به معنی، شمع جانم برفروزان
✅ معنی: خدایا بیخبری و ناآگاهی مانند آتش است، دل من را در این آتش نسوزان. (نگذار دچار غفلت شوم و تو را نشناسم). جان من را با نور حقیقت روشن کن.
''آرایه ها و نکات زبانی : دلم: مفعول / آتش غفلت: متمم و اضافه ی تشبیهی / دل: مجاز از تمام وجود / شمع جان: مفعول و اضافه ی تشبیهی / معنی: متمم / دلم: ضمیر پیوسته / تشبیه: غفلت مانند آتش است ؛ جان مانند شمع است / مراعات نظیر: آتش، مسوزان، شمع، برفروزان
کنون، گر دست گیری، جای آن هست / که گر دستم نگیری، رفتم از دست
✅ معنی: اکنون به جاست که مرا کمک کنی؛ زیرا، اگر به من کمک نکنی، از بین میروم.
''آرایه ها و نکات زبانی : دست در مصرع اول: مفعول / دستم در مصرع دوم: مفعول / حرف «م» دستم: ضمیر پیوسته / دست در مصرع دوم: متمم / آرایه تکرار: دست / از دست رفتن: کنایه از نابود شدن / دستگیری: کنایه از اینکه یاری کنی / آرایه تضاد: بین دست گیری و دست نگیری
مکن دورم ز نزدیکان درگاه / به راه آور مرا، کافتادم از راه
✅ معنی: من را از کسانی قرار بده که به تو نزدیک هستند. (از خود و افراد صالح و نیکوکاری که به تو نزدیک هستند و تو را اطاعت میکنند، دورم نکن) من را هدایت کن زیرا که گمراه شدهام و راه راست را نمیشناسم.
''آرایه ها و نکات زبانی : دورم: ضمیر پیوسته و مفعول / نزدیکان درگاه: متمم / راه: متمم در مصراع دوم با حرف اضافه به و از / مرا: مفعول / آرایه تضاد: دور و نزدیک / آرایه تکرار: راه / به راه آوردن: کنایه از هدایت کردن به راه راست / از راه افتادن: کنایه از گم شدن و از راه دور ماندن
تو را خوانم به هر رازی که خوانم / تو را دانم به هر چیزی که دانم
✅ معنی: من در هر راز و نیازم فقط تو را ستایش می کنم، و در بین همه چیزها، تنها تو را به عنوان خدای بزرگ می شناسم.
''آرایه ها و نکات زبانی : تو در مصرع اول و دوم: مفعول / هر رازی: متمم / هرچیزی: متمم / آرایه تکرار: خوانم / آرایه تکرار: دانم
معنی صفحه ۱۶۶ فارسی هفتم نیایش
ارائه شده توسط : کاربر پایه ی هفتم
در وب سایت : جم نما
به نظرتان بیشتر چه محتوای در جــم نـما منتشر شود؟