اخلاق بر اساس معنای اصلی و ریشه لغوی اش مربوط به آن دسته صفاتی می شود که
در نفس راسخ و تثبیت شده است، به طوری که صاحب آن صفت بی درنگ کار متناسب و
متناظر با آن را انجام می دهد؛ ولی در تعریف اصطلاحی، دانشی است که صفات
نفسانی خوب و بد و رفتارهای متناسب با آنها را معرفی می کند و شیوه به دست
آوردن صفات خوب و انجام اعمال پسندیده و دوری از صفات بد و
کردار ناپسند را
نشان می دهد. موضوع این علم از جهت نفس، محدود و از لحاظ صفت، گسترده است و
در آن چهار عمومیت ملاحظه می شود. از آنجایی که این دانش، هم به پیراستن و
آراستن نفس می پردازد و هم در پی نیکوسازی و زیبا کردن رفتار است هدف علم
اخلاق هم در همین راستا معرفی می شود.