جم نما
    • 🏠 صفحه اصلی
    • 🎭 سرگرمی ها
    • 🎧 موسیقی ها
    • 🔬 مقاله و تحقیق
    • 📰 عناوین اخبار
    • ✍️ انتقاد و پیشنهاد
    1. 🏠صفحه اصلی
    2. 🔬 تحقیق و مقاله
    3. انشا در مورد برداشتن یک ظرف داغ

    انشا در مورد برداشتن یک ظرف داغ

    انشا در مورد برداشتن یک ظرف داغ
    امتیاز دهید ★★★★★ رتبه 5 از 5

    تعداد نظرات

    0 دیدگاه

    تعداد لایک

    5 پسندیدن

    تاریخ انتشار

    جمعه ۱۷ بهمن ۱۳۹۹

    بازدید

    29 نفر

    انشا درباره برداشتن یک ظرف داغ صفحه 62 کتاب نگارش پایه هشتم

    ****************

    انشا اول :

    یک روز ظهر در خانه تنها بودم. غذایم را برای گرم کردن، روی گاز گذاشتم تا سریعتر غذایم را بخورم و به مدرسه بروم. چند دقیقه بعد در حالیکه با گوشی ام کار می کردم، سراغ غذایم رفتم تا آن را از روی شعله گاز بردارم. انقدر حواسم پرت بود که یادم رفت دستگیره را بردارم و بدون دستگیره، قابلمه داغ را برداشتم.


    چشمتان روز بد نبیند! دستم چنان سوخت که آهم به آسمان رفت! قابلمه هم از دستم پرت شد روی گاز! گوشی را گذاشتم کنار؛ اصلا تقصیر گوشی بود که حواسم را پرت کرد! هنوز دستم داشت می سوخت که سریع انگشتانم را زیر شیر آب سرد فرو بردم.

    دستم چنان قرمز شده بود مانند لبو! تاول ها هم که سریع روی انگشتانم جا خشک کردند! غذایم را که نخوردم هیچ، که هم دستم سوخت و هم دیر به مدرسه رفتم. حس و حال سوختن، حس عجیب و دردناکی است.

    از آن روز به بعد درس عبرتی گرفتم تا انقدر غرق گوشی نشوم که یادم برود ظرف داغ را با دستگیره بردارم! روز های زیادی را هم نتوانستم به خوبی با دستانم کار کنم چون چنان می سوختند که اشکم را در می آوردند.

    درس هایم را که می نوشتم دستکشی را در دستم می کردم که تاول هایم مرا اذیت نکنند. بالاخره چند هفته را با سختی گذراندم و فهمیدم که ایمنی حرف اول را می زند!

    **********

    انشا دوم :

    هفته پیش خواهرم همراه مادرم در آشپزخانه مشغول پخت غذا بود که خواهرم متوجه شد که غذا در حال ته گرفتن است و با عجله به سمت قابلمه رفت تا هر چه زودتر از سوختگی بیشتر غذا جلوگیری کند . در همین زمان حواسش پرت شد و بدون دستکش و یا پارچه قابلمه داغ رو برداشت .

    همزمان با برداشتن ظرف داغ دستش به شدت سوزش پیدا کرد و دست خود را به صورت ناخداگاه عقب کشید تا دستش بیشتر نسوزد.

    وقی که قابلمه را رها کرد قابلمه غذا روی زمین افتاد و همه ی غذا ها پخش زمین شد . خواهرم دستاش سوخت و ورم کرد و مجبور شد که به دکتر برود و دکتر با شستشو و پماد بعد از چند روز , درد وحشتناک سوختگی را کم کرد.

    در این چند روز که خواهرم دستاش توسط ظرف داغ سوخته بود توانایی هیچ کاری رو نداشت . بعد آن تمام حواسش رو جمع کرد که دیگر ظرف داغ را بدون دستکش بر ندارد . من هم بعد از آن تجربه ی خواهرم سعی کردم ظرف داغی را بر ندارم یا اگر بردارم با احتیاط کامل این کار را انجام دهم و زمانی که ظرف داغی رو بر می دارم استرس و دلهری شدیدی می گیرم که مبادا دستان من نیز مثل خواهرم بسوزد , بنابراین تمام حواس خود را جمع می کنم.

    ************

    انشا سوم با مقدمه و نتیجه گیری :

    مقدمه : تصور کردن این که ما بتوانیم ظرفی داغ را بدون دستگیره ای برداریم برای همه ترسناک و درد اور می باشد چه برسد حس کردن ان گاهی نیز تصور کردن اسان است اما حس کردن ان کار هر کسی نیست .

    تنه انشاء : یک روز ظهر در خانه تنها بودم. غذایم را برای گرم کردن، روی گاز گذاشتم تا سریعتر غذایم را بخورم و به مدرسه بروم. چند دقیقه بعد در حالیکه با گوشی ام کار می کردم، سراغ غذایم رفتم تا آن را از روی شعله گاز بردارم. انقدر حواسم پرت بود که یادم رفت دستگیره را بردارم و بدون دستگیره، قابلمه داغ را برداشتم.چشمتان روز بد نبیند! دستم چنان سوخت که آهم به آسمان رفت! قابلمه هم از دستم پرت شد روی گاز! گوشی را گذاشتم کنار؛ اصلا تقصیر گوشی بود که حواسم را پرت کرد! هنوز دستم داشت می سوخت که سریع انگشتانم را زیر شیر آب سرد فرو بردم.دستم چنان قرمز شده بود مانند لبو! تاول ها هم که سریع روی انگشتانم جا خشک کردند! غذایم را که نخوردم هیچ، که هم دستم سوخت و هم دیر به مدرسه رفتم. حس و حال سوختن، حس عجیب و دردناکی است.از آن روز به بعد درس عبرتی گرفتم تا انقدر غرق گوشی نشوم که یادم برود ظرف داغ را با دستگیره بردارم! روز های زیادی را هم نتوانستم به خوبی با دستانم کار کنم چون چنان می سوختند که اشکم را در می آوردند. درس هایم را که می نوشتم دستکشی را در دستم می کردم که تاول هایم مرا اذیت نکنند. مدتی گذشت اما دستانم هنوز هم زخمی و درد میکرد دیگر توانایی تکان دادن دستانم را نداشتم چند روزی گذشت و دردی احساس نمیکردم اما جای تاول ها و زخم ها روی دستانم مانده بودند امتحان پایان ترم شروع شده بود و فکر دستانم مجال درس خواندن به من نمیداد اما مجبور بودم درس هایم را بخوانم اولین امتحانم را که دادم روز چندان خوبی برای من نبود چرا که فکر تاول دستانم فکردیگری را در سرم نمی گنجاند معلمم امد و از من علت کم بود نمره هایم را پرسید وقتی به او توضیح دادم به من گفت وقتی دستانت دردی ندارند پس چرا نتوانی درست را بخوانی؟ و واقعا جوابی برای معلمم نداشتم شاید برای دلیل بود که برای اولین بار دستانم را سوزانده بودم و چه بسا دردی نداشت اما احساس و نگاه من به دستانم عوض شده بود و تفکری به سمتم امده بود که دستانم دیگر جای زخمش خوب نخواهد شد .نمیتوانستم خودم را قانع کنم که دستانم مثل قبل خوب می شوند و هیچ زخمی باقی نخواهد ماند . درسم را میخواندم اخر امتحاناتم بود که درسم را خواندم بدون هیچ فکری و سر امتحان رفتم و خوب نوشتم روز جالبی بود وقتی به حیاط مدرسه امدم دستانم صاف و بدون تاول بود و خوب شده بود نمره امتحان اخرم خوب شد وقتی معلمم دلیل ان را پرسید گفتم بدون هیچ فکری درسم را خواندم و به جلسه امدم معلمم خوشحال شد و رفت درس بزرگی آن روز گرفتم درسی که تااخر عمر به یاد خواهم سپرد

    نتیجه : ماانسان ها همیشه سعی میکنیم خاطره ها را یاد اوری کنیم برای خودمان چه خاطرات خوب و ناخوشایند اما گاهی اوقات لازم است فراموش کنیم هر انچه را که ذهنمان را درگیر خود می کند و مارا از زمان عقب می اندازد


    ارائه شده توسط : حسین ایزدی

    در وب سایت : جم نما

    ثبت دیدگاه برای این مطلب
    نظرات شما عزیزان
    هیچ نظری برای این پست ارسال نشده است
    نظرسنجی

    به نظرتان بیشتر چه محتوای در جــم نـما منتشر شود؟

    مطالب پیشنهادی مشابه
    تفاوت و شباهت مستطیل و مربع
    تفاوت و شباهت مستطیل و مربع چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۰ و بازدید : 110,157نفر
    خلاصه درس دفاع از میهن کتاب فارسی پنجم
    خلاصه درس دفاع از میهن کتاب فارسی پنجم شنبه ۶ آذر ۱۴۰۰ و بازدید : 60,986نفر
    نوعی پیمانه در بقالی ها که اجناس فله را با آن پر می کنند
    نوعی پیمانه در بقالی ها که اجناس فله را با آن پر می کنند سه شنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۱ و بازدید : 52,845نفر
    کلماتی که با ات جمع بسته میشوند
    کلماتی که با ات جمع بسته میشوند شنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۰ و بازدید : 44,825نفر
    چند جمله که نهاد مفعول متمم فعل داشته باشد
    چند جمله که نهاد مفعول متمم فعل داشته باشد جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰ و بازدید : 41,121نفر
    معنی دوکس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند یکی آنکه اندو
    معنی دوکس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند یکی آنکه اندو یکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ و بازدید : 39,306نفر
    عضو اصلی تنفس ماهی که به وسیله آن اکسیژن موجود در آب را جذب م
    عضو اصلی تنفس ماهی که به وسیله آن اکسیژن موجود در آب را جذب م چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۱ و بازدید : 37,474نفر
    معنی گنج حکمت راه تندرستی فارسی دهم
    معنی گنج حکمت راه تندرستی فارسی دهم دوشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۰ و بازدید : 36,082نفر
    یک متن که کلمه های خودآموزخودبینخودپسندخودجوشخودکار
    یک متن که کلمه های خودآموزخودبینخودپسندخودجوشخودکار یکشنبه ۷ آذر ۱۴۰۰ و بازدید : 33,786نفر
    بزرگترین عدد زوج طبیعی سه رقمی
    بزرگترین عدد زوج طبیعی سه رقمی پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ و بازدید : 30,787نفر
    برچسب ها
    آمار جم نما
    تعداد گنجینه مطالب : 18,403 پست لایک کننده : 38,598 نفر تعداد لایک ثبت شده : 153,353 نفر مطالب محبوب بالای 10 لایک : 1,385 پست مطالب بالای هزار بازدید : 1,570 پست نظرات ثبت شده شما عزیزان : 5,828 نظر بازدید کل : 13.792M نفر

    © All Rights Reserved by:GemNamaGroup

    2019-2025