تعداد نظرات
0 دیدگاه
تعداد لایک
7 پسندیدن
تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۰
بازدید
589 نفر
باز افرینی مثل کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد راه رفتن خودش را هم فراموش کرد
ضرب المثلها عباراتی کوتاه و عبرت آموز هستند که با بیانی موجز و کوتاه، بدون استفاده از الفاظ و توضیحات طولانی، سخنی حکمتآمیز و آموزنده را مطرح میکنند. به کارگیری آنها بر رسایی و شیوایی سخن میافزاید و به نوعی نشان دهنده هوشمندی متکلم است. از اینرو در میان ضرب المثلهای معروف ایرانی، این بار به بازآفرینی ضرب المثل کلاغ اومد راه رفتن کبک رو یاد بگیره، راه رفتن خودش رو هم یادش رفت، خواهیم پرداخت تا پیام نهفته در دل این مثل، بهتر دانسته شود و بتوانیم در مواقع مناسب از آن استفاده کنیم. با ستاره همراه باشید.
باز آفرینی ضرب المثل کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد، به زبانی ساده و دلنشین
باز آفرینی ضرب المثل کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد راه رفتن خودش را هم فراموش کرد
روزی روزگاری کلاغی در حال پرواز در آسمان آبی بود. همین طور که پرواز میکرد و از مناظر اطراف خود لذت میبرد، در دامنه کوهی سرسبز و باصفا، کبکی را دید که با ناز و عشوه، خرامان خرامان قدم برمیداشت.
کلاغ به قدری از دیدن زیبایی راه رفتن کبک مجذوب شد که تصمیم گرفت چند روزی همان حوالی بماند و راه رفتن کبک را تماشا کند، اما این اتفاق به یک تماشا کردن ساده ختم نشد! کم کم کلاغ با خودش فکر کرد که من چه چیزی کمتر از کبک دارم؟ من هم دوست دارم مثل او راه بروم.
باز آفرینی ضرب المثل کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد.
به این دلیل، همانجا ماندگار شد و به دقت طرز راه رفتن کبک را زیر نظر گرفت تا بالاخره یک روز، بعد از تمرینهای زیاد، کلاغ تصمیم گرفت که درست شبیه کبک راه برود. اما حقیقت این بود که راه رفتن او خیلی مضحک شده بود، این را میشد به خوبی از طعنهها و کنایههای بقیه پرندهها فهمید!
طوطی گفت: کلاغ، چرا اینطوری راه میری؟ چیزی شده؟
قناری گفت: کلاغ رو ببینید، بعد از یه عمر، نمیتونه دو قدم راست برداره!
و در این میان، جغد دانایی گفت: کلاغ، این همه تلاش برای چیه؟ لازم نیست شبیه کبک راه بری، شبیه خودت راه برو!
کلاغ که تازه متوجه اشتباه خودش شده بود، سعی کرد به سبک و سیاق راه رفتن خودش بازگردد، اما ناگهان متوجه شد که نه تنها راه رفتن کبک را نیاموخته، بلکه راه رفتن خودش را هم از یاد برده است!
در نهایت این داستان ضرب المثل شد و گفتند:
کلاغ اومد راه رفتن کبک رو یاد بگیره، راه رفتن خودش رو هم یادش رفت!
این داستان در مذمت و نکوهش تقلید کورکورانه است. در حقیقت خداوند در وجود هر انسانی استعدادهای خاص و بی همتایی قرار داده و ما وظیفه داریم به جای جستجو در احوال دیگران و تقلید کورکورانه از روش و منش آنها، استعدادها و ویژگیهای درونی خود را کشف کرده و آنها را پرورش دهیم، چراکه تقلید کورکورانه پشیمانی به بار میآورد.
ارائه شده توسط : حسین ایزدی
در وب سایت : جم نما
به نظرتان بیشتر چه محتوای در جــم نـما منتشر شود؟