بیتردید معضلات محیط زیستی از هیچ سنخیتی با دیگر معضلات حقوقی سیاسی موجود در این دریا برخوردار نیست. محیط زیست عرصه وسیعی از تبادلات اکولوژیک و بیولوژیک دریا و خشکی را در بر میگیرد که فراتر از عرصه مرزهای سیاسی جغرافیایی حتی میتواند اثرات خود را در هزاران کیلومتر دورتر از منطقه نیز بر جای بگذارد بنابراین توجه ویژه علمی اجتماعی در این عرصه، پیامدهای منفی متصور را تا حد امکان محدود خواهد کرد.
دریای مازندران به عنوان بزرگترین دریاچه دنیا، بازمانده دریای عظیم باستانی تتیس است که میلیونها سال پیش پس از تغییر و تحولات کره زمین و تشکیل اقیانوسها از میان رفت و سه دریای سیاه، آرال و کاسپین (مازندران) بازمانده آن دریا هستند.
این دریا با مساحت 737 هزار کیلومترمربع در عمیقترین نقطه 980 متر ژرفا دارد و در حالی که بیش از 30 رود بزرگ و کوچک به این دریا میریزد، حدود 75 درصد آب آن از طریق رود ولگای روسیه تامین میشود. وجود سفرههای غنی نفت و گاز در بستر و حاشیه این دریا و بهرهبرداریهای گسترده از این حوزهها در طول قرن گذشته که عمدتا از سوی کشور شوروی سابق و کشورهای تازه استقلال یافته آن انجام گرفته، منشاء آلودگیهای بسیاری در منطقه شده است.
براساس گزارش دفتر محیط زیست دریای کاسپین (CEP) به دلیل ویژگیهای طبیعی دریا، بیشترین آلودگیها به سمت جنوب دریا و سواحل ایران انتقال مییابد.
ویژگیهای طبیعی دریای مازندران به گونهای است که تمام سطح شمالی آن در بخشهای عمدهای از سواحل کشورهای روسیه و قزاقستان در طول 4 ماه سال (دسامبر تا مارس آذر تا فروردین) از لایه یخی به ضخامت 40 تا 50 سانتیمتر پوشیده میشود و بر این اساس وجود جریانهای طبیعی آب به سمت جنوب یعنی سواحل ایران بخش عمده آلودگی را بر ایرانیان تحمیل مینماید.
دریای مازندران زیستبومی منحصر به فرد
دریای مازندران به عنوان یکی از باارزشترین زیستبومهای آبی جهان به دلیل محصور بودن از 4 طرف و نبودن خروجی عمده، از محیط زیست شکنندهای برخوردار است. وجود 854 گونه جانوری و بیش از 500 گونه گیاهی در محدوده بومسازه این دریا و بویژه 6 گونه ماهیان خاویاری که بیش از 85 درصد ذخایر جهانی و بیش از 95 درصد از مصرف خاوریار جهان را شامل میشوند معروفترین جانداران این دریا را تشکیل میدهند.
گفتنی است از میان 114 گونه و 63 زیرگونه از انواع ماهیان دریای مازندران، 78 گونه و زیرگونه در نزدیکی سواحل ایران زندگی میکنند و بیشترین آسیبها را از پیامدهای زیستمحیطی ناشی از آلودگی فعالیتهای دیگر کشورهای ساحلی متحمل میشوند.
سواحل ایرانی دریای مازندران عرصه وجود جلگهها و تالابهای متعدد و معروف بینالمللی است که از آن جمله میتوان به تالاب میانکاله و تالاب انزلی اشاره کرد که به عنوان ذخایر منحصر به فرد و ارزشمند بیوسفر (زیستکره) از سوی سازمان ملل متحد ثبت شدهاند و به عنوان بخشی از 59 منطقه بینالمللی ذخایر طبیعی جهان، مکانی بسیار مهم و حیاتی برای زمستانگذرانی میلیونها پرنده مهاجر در گونههای مختلف است.
معضلات انسانساخت محیط زیستی دریای مازندران
فعالیتهای نفتی کشورهای حاشیه دریا از عمدهترین منابع تولید آلودگی در این دریا محسوب میشوند. هماکنون بیش از 1000 حلقه چاه نفت و 100 سکوی نفتی عمدتا توسط جمهوری آذربایجان فعال هستند که سالانه بیش از 15000 تن آلودگی نفتی فقط از حوضچههای نفتی آذربایجان وارد این دریا میشود. (مجله علمی بندر و دریا شماره 74) از مهمترین منابع ورود آلودگیهای نفتی جمهوری آذربایجان به دریای مازندران میتوان به تاسیسات بزرگ صنعتی و نفتی واقع در شبهجزیره آبشوران اشاره کرد.
علاوه بر این رود ولگای روسیه با 3700 کیلومتر طول و دبی سالانه 325 کیلومتر مکعب به عنوان مسیر اصلی تخلیه پسابهای کارخانجات صنعتی روسیه محسوب میشود و رود اورال روسیه هم با بیش از 1800 کیلومتر طول، نقش عمدهای را در آلودهسازی دریای مازندران به عهده دارند.
گسترش فعالیتهای نفتی، صنعتی بویژه در روسیه و آذربایجان، آلودگیهای ناشی از هیدروکربورهای نفتی همراه آلودگی فلزات سنگین، مواد شیمیایی پایدار، تخریب سواحل، شکار بیرویه و صید خارج از ظرفیت آبزیان، فاضلابها و مواد زاید جامعه شهری همراه نوسانات ادواری سطح آب دریا که باعث زیر آب رفتن اراضی و تاسیسات ساحلی میشوند، بیشترین خسارتهای زیستمحیطی را به سواحل ایران وارد میآورند.
نوسانات ارتفاع آب دریای مازندران
آب دریای مازندران به دلیل بسته بودن و راه نداشتن به آب دریاهای آزاد، تحتتاثیر شرایط ویژه اقلیمی محیطی نوسانات متعددی را به خود دیده است.
براساس اسناد و نقشههای تاریخی، رود جیحون در ورارود پیش از حمله مغول به ایران به دریای مازندران میریخت و همین مساله موجب آن میشد که حجم آب این دریا، بسیار بیشتر از میزان کنونی بوده باشد.
بر اساس اسناد و نقشههای تاریخی موجود در آن دوران، دریاچههای آرال و کاسپین یکی بوده و قسمت عمدهای از صحراهای بین این دو دریاچه کنونی در آن دوران از آب پوشیده شده است. پس از این که مسیر رود جیحون از سوی سپاهیان مغول تغییر یافت، دریاچه آرال از دریای کاسپین جدا شد و همین موضوع کاهش سریع سطح 2 دریا را به دنبال داشت....
طی 30 سال گذشته، سطح آب دریای مازندران به میزان قابل توجهی بالا آمده که برآوردهای موجود، میانگین افزایش 2 متر را نشان میدهد. دلایل مختلفی که از سوی پژوهشگران برای این افزایش مطرح شده است؛ عبارتند از :
1- ذوب شدن یخهای قطبی و انتقال آب یخهای ذوب شده به دریای کاسپین از طریق رودهای ولگا و اورال
2- فعل و انفعالات بستر دریا و انتقال آبهای زیرزمینی
3- بستن سد بر دهانه خلیج قره بغاز که به همین دلیل از ورود و تبخیر آب دریا به این خلیج در جمهوری ترکمنستان جلوگیری شده است تا از زمینهای خشک شده آن برای کشت پنبه استفاده شود.پیشبینیهای علمی موجود، گویای این مهم است که سطح آب دریای مازندران در طول 10 سال آینده 1.5 متر بالاتر خواهد آمد که این موضوع با توجه به گرم شدن زمین و رشد بیش از پیش ذوب شدن یخهای قطبی قابل پیشبینی است.
فرجام سخن این که کشور ایران با تراکم جمعیتی بالا و علاوه بر آن تراکم تاسیسات شهری گسترده در سواحل دریای کاسپین در مقایسه با دیگر کشورهای ساحلی از بیشترین آسیبپذیری در برابر معضلات محیط زیستی این دریا برخوردار است.
از این روی، باید توجه کافی به این نکته مبذول شود که فعالیتهای ناهمگون با مطالعات زیستمحیطی که از سوی دیگر کشورهای ساحلی دریای مازندران به اجرا درمیآید، بیشترین خسارتها را بر بومسازه منحصر به فرد و شکننده ساحلی ایران وارد آورد و از آنجا که این مهم از تاثیرات صرف زیستمحیطی فراتر رفته است و معضلات اقتصادی اجتماعی متعددی را برای ساکنان سواحل ایرانی این دریا به دنبال میآورد لذا هر گونه تصمیمگیری در زمینه سرنوشت حقوقی و سهمبندی این دریا باید با در نظر گرفتن حقوق زیستمحیطی ایرانیان و اتخاذ راهکارهایی برای جبران هرگونه خسارت غیر قابل پیشبینی متصور در آینده صورت پذیرد.