تعداد نظرات
0 دیدگاه
تعداد لایک
5 پسندیدن
تاریخ انتشار
سه شنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
بازدید
198 نفر
الدَّرْسُ الرَّابِعُ : الصَّبْرُ مِفتاحُ الْفَرَج
صبر کلید گشایش است.
مترادف:
بَغتَهً=فَجْأَةً (ناگهان)
سعي=محاولة (تلاش کردن)
فريق=جماعة (گروه)
وَقَعَ=حَدَثَ اتفاق افتاد)
متضاد:
حرب (جنگ) ≠صلح (آشتی)
خیر (خوبی)≠ شر (بدی)
نَزَل (پایین آمد) ≠صَعِد (بالا رفت)
وَجَدَ (پیدا کرد )≠ فَقَد (از دست داد)
ترجمه متن:
وَقَعَتْ هٰذِہِ الْحِکایَهُ قَبْلَ سَنَواتٍ بَعیدَهٍ فی أَحَدِ الْبِلادِ.
معنی: این حکایت سالهای دور در کشوری اتفاق افتاده است.
ذَهَبَ اثْناعَشَرَ طالِباً مِنْ طُلّابِ الْجامِعَهِ مَعَ أُستاذِهِم إلَی سَفْرَهٍ عِلْمیَّهٍ لِتَهیِئَهِ أَبْحاثٍ عَنِ الْأَسْماکِ؛
معنی: دوازده دانشجو از دانشجویان دانشگاه همراه استادشان برای تهیه پژوهشهایی درباره ماهیها به سفری علمی رفتند.
کانَتْ میاهُ الْبَحرِ هادِئَهً؛ فَجأَهً ظَهَرَ سَحابٌ فِی السَّماءِ؛ ثُمَّ عَصَفَتْ ریاحٌ شَدیدَهٌ وَ صارَ الْبَحرُ مَوّاجاً.
معنی: آبهای دریا آرام بود، ناگهان ابری در آسمان آشکار شد سپس باد شدیدی وزید و دریا مواج شد.
[ظهَرَ : فعل ماضی مفرد مذکر غایب /عَصَفَتْ: فعل ماضی مفرد مؤنث غایب ]
فَأَصابَتْ سَفینَتُهُم صَخْرَهً؛ فَخافوا؛ السَّفینَهُ انْکَسَرَتْ قَلیلاً وَلکِنَّها ما غَرِقَتْ؛ عِندَما وَصَلوا إِلَی جَزیرَهٍ مَجهولَهٍ، فَرِحوا کَثیراً وَ شَکَروا رَبَّهُم وَ نَزَلوا فیها؛
معنی: کشتی آنها به صخرهای برخورد کرد؛ پس ترسیدند؛ کشتی کمی شکست برداشت ،اما غرق نشد. هنگامی که به یک جزیره ناشناخته رسیدند، بسیار خوشحال شدند و پروردگارشان را شکر کردند و در آنجا پیاده شدند.
[خافوا: فعل ماضی جمع مذکر غایب / ما غَرِقَتْ: فعل ماضی منفی مفرد مؤنث غایب /وصلوا، فَرحوا، شكروا، نزلوا :فعل ماضی جمع مذکر غایب ]
مَضَی یَومانِ؛ فَما وَجَدوا أَحَداً فِی الْجَزیرَهِ و ما جاءَ أَحَدٌ لِنَجاتِهِم؛ قالَ لَهُمُ الْسُتاذُ:
معنی:دو روز گذشت و کسی را در جزیره پیدا نکردند و کسی برای نجات آنها نیامد، استاد به آنها گفت:
[ مضی: فعل ماضی مفرد مذکر غایب / ما وَجَدوا فعل ماضی منفی جمع مذکر غايب / ماجاء: فعل ماضی منفی مفرد مذکر غایب ]
«یا شَبابُ، عَلَیکُم بِالْمُحاوَلَهِ. اِسْمَعوا کَلامی وَ اعْمَلوا بِهِ کَأَنَّهُ ما حَدَثَ شَیءٌ. عَلَیْکُم بِمُواصَلَهِ أَبْحاثِکُم.»
معنی: «ای جوانان، شما باید تلاش کنید. سخنم را گوش کنید و به آن عمل کنید؛ گویا هیچ اتفاقی نیفتاده است، شما باید پژوهشهایتان را ادامه دهید.»
[اسْمَعوا اِعْمَلوا فعل امر جمع مذکر مخاطب / ماحَدَثَ : فعل ماضی منفی مفرد مذکر غایب ]
ثُمَّ قَسَّمَهُم إلَی أَربَعَهِ أَفْرِقَهٍ وَ قالَ لِلْفَریقِ الْأَوَّلِ: «یا طُلّابُ، اِبْحَثوا عَنْ صَیْدٍ وَ اجْمَعوا الْحَطَبَ.»
معنی: سپس آنها را به چهار گروه تقسیم کرد و به گروه اول گفت: «ای دانشجویان(پسر)، به دنبال بگردید و هیزم جمع کنید.»
[ابحثوا، اجمعوا:فعل امر جمع مذکر مخاطب ]
وَ قالَ لِلْفَریقِ الثّانی: «یا طالِبانِ، اِجْلِبا بَعْضَ الْأَشیاءِ الضَّروریَّهِ مِنَ السَّفینَهِ.»
معنی: و به گروه دوم گفت: «ای دو دانشجو (پسر) بعضی از چیزهای ضروری را از کشتی بیاورید.»
[ اجلبا :فعل امر مثنی مذکر مخاطب ]
وَ قالَ لِلْفَریقِ الثّالِثِ: «یا طالِباتُ، اُطْبُخْنَ طَعاماً.»
معنی: و به گروه سوم گفت: «ای دانشجویان( دختر )، غذایی بپزید.»
[ اطبُخْنَ :فعل امر جمع مؤنث مخاطب]
وَ قالَ لِلْفَریقِ الرّابِعِ: «یا طالِبَتانِ، اِبْحَثا عَنْ مَوادَّ غِذائیَّهٍ.»
معنی: و به گروه چهارم گفت: «ای دو دانشجوی (دختر)، به دنبال مواد غذایی بگردید.»
ثُمَّ قالَ لِلْجَمیعِ: «اِصْبرِوا إِنَّ اللهَ مَعَ الصّابِرینَ» مَضَی أُسْبوعٌ. فی یوَمٍ مِنَ الْأَیّامِ نَزَلَ مَطَرٌ شَدیدٌ وَ أَصابَتْ صاعِقَهٌ سَفینَتَهُم فَاحْتَرَقَت.
معنی: سپس به همه گفت: «صبر کنید، قطعاً خدا با صبر کنندگان است». یک هفته گذشت. در روزی از روزها باران شدیدی بارید و صاعقه ای به کشتی آنها برخورد کرد و آتش گرفت.
[اصْبِروا :فعل امر جمع مذکر مخاطب/نَزَلَ :فعل ماضی مفرد مذکر غایب]
قالَ الطُّلّابُ: «لا رَجاءَ لِنَجاتِنا.» فَقَرَأَ الْأُستاذُ هذِەِ الْآیهَ «یا أَیُّهَا الّذینََ آمَنوا اصْبِروا».
معنی: دانشجویان گفتند: «هیچ امیدی به نجات ما نیست.»و استاد این آیه را خواند: «ای کسانی که ایمان آورده اید، صبر پیشه کنید.»
[قَرَأَ :فعل ماضی مفرد مذکر غایب/آمنوا فعل ماضی جمع مذکر غایب؛ چون قبل از آن، «یا أَيُّها» آمده است به صورت مخاطب ترجمه می شود.]
حَزِنَ الطُّلّابُ وَ قالوا: «فَقَدْنا سَفینَتَنا.»
معنی: دانشجویان ناراحت شدند و گفتند: «کشتی مان را از دست دادیم.»
[حَزِنَ : فعل ماضی مفرد مذکر غایب / قالوا: فعل ماضی جمع مذکر غایب / فَقَدْنا: فعل ماضى متكلّم مع الغیر]
وَ بَعْدَ أَداءِ الصَّلاهِ وَ الدُّعاءِ صَرَخَ أَحَدُهُم بَغْتَهً: «اُنظُروا یا زُمَلائی. اُنظُرْنَ یا زَمیلاتی. تِلْکَ سَفینَهٌ حَربیهٌَّ تَقتَرِبُ مِنّا.»
معنی: و بعد از به جا آوردن نماز و دعا ،یکی از آنها ناگهان فریاد زد: «ای(پسران) همکلاسی ام نگاه کنید. ای (دختران) کلاسی ام نگاه کنید. آن یک کشتی جنگی که به ما نزدیک میشود»
[صَرَخَ: فعل ماضی مفرد مذکر غایب/[انظروا: فعل امر جمع مذكّر مخاطب / أنْظُرْنَ : فعل امر جمع مؤنث مخاطب / زملاء ← زميل]
السَّفینَهُ الْحَربیَّهُ اقتَرَبَتْ مِنْهُم وَ نَزَلَ مِنها جُنودٌ. فَرِحَ الطُّلّابُ وَ سَأَلوا الْجُنودَ:
معنی: کشتی جنگی به آنها نزدیک شد و سربازانی از آن پیاده شدند. دانشجویان خوشحال شدند و از سربازان پرسیدند:
[جنود :جُندي / فَرِحَ: فعل ماضی مفرد مذکر غایب / سألوا فعل ماضی جمع مذکر غایب]
«کَیفَ وَجَدْتُم مَکانَنا؟»
معنی: «چگونه جای ما را پیدا کردید؟»
[وَجَدْتُم فعل ماضی جمع مذکر مخاطب]
أَجابَ الْجُنودُ: «رَأَیْنا دُخاناً مِنْ بَعیدٍ. فَأَتَیْنا وَ شاهَدْناکُم.»
معنی: سربازان جواب دادند: «دودی را از دور دیدیم. پس آمدیم و شما را دیدیم .»
[رأَيْنا أَتَيْنا: فعل ماضى متكلّم مع الغيراً]
ترجمه درس ۴صفحه ۵۰عربی نهم
ارائه شده توسط : کاربر پایه ی نهم
در وب سایت : جم نما
به نظرتان بیشتر چه محتوای در جــم نـما منتشر شود؟