تعداد نظرات
0 دیدگاه
تعداد لایک
5 پسندیدن
تاریخ انتشار
شنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۰
بازدید
281 نفر
«ابعاد جمعیتی و اقتصادی»
جمعیت هر جامعه چه رابطهای با هویت آن دارد؟
در معرفی جوامع به ویژگیهای جمعیتی آنها مانند تعداد جمعیت، جوان و پیر، روستایی و شهری، بیکار و شاغل بودن جمعیت و… اشاره میکنند. چرا که جمعیت هر جامعه، بخشی از هویت آن محسوب میشود. چه رابطهای میان جمعیت و هویت جوامع وجود دارد؟
اولین شرط بقای هر جامعه، جمعیت آن است. وضعیتی را تصور کنید که جمعیت یک جامعه منقرض شود. در آن صورت، آن جامعه نابود میشود. در صورت نبود یا کمبود اعضای جامعه، بسیاری از فعالیتهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بر زمین میماند. امّا آیا صرف اندازۀ جمعیت، کفایت میکند؟ آیا یک جمعیت غیرمسئول و بیتفاوت میتواند نیازهای جامعه را برطرف سازد؟ به نظر شما جمعیت هر جامعه، بر ثروت، امنیت، قدرت و منزلت آن در میان سایر جوامع چه تأثیری دارد؟ جمعیت یک جامعه چه رابطهای با هویت آن دارد؟ جوامع مختلف برای تأمین جمعیت مطلوب خود، چه میکنند؟ جامعۀ ما از این نظر چه وضعیتی دارد؟
برای پاسخ به پرسشهای بالا، لازم است برخی از مطالب اساسی کتاب را با هم مرور کنیم. دریکی از درسها دربارۀ تفاوت جهان طبیعی و جهان اجتماعی بیان شد که جهان اجتماعی پدیدهای معنادار است. همچنین گفته شد که به آگاهیها و معانی مشترکی که جهان اجتماعی براساس آن ساخته میشود، فرهنگ میگویند. آیا این درس را به یاد میآورید؟ در درس دیگری گفته شد که هویت هر جهان اجتماعی براساس فرهنگِ (عقاید و ارزشهای کلان) آن شکل میگیرد و به همین دلیل از آن به «هویت فرهنگی» تعبیر میشود. آیا به یاد دارید این نکات را در چه درسی آموختید؟
یک بار دیگر رابطۀ آگاهی (معنا)، فرهنگ و هویت جهان اجتماعی را در کلاس بازگو کنید. تشریح این رابطه، به شما کمک میکند تا به رابطهٔ جمعیت و هویت جهان اجتماعی پی ببرید. شما با گسترهٔ جهان اجتماعی و چگونگی گسترش آن آشنایید. گسترش جهان اجتماعی از طریق گسترش فرهنگ و معانی آن صورت میگیرد. هر عاملی که در گسترش فرهنگ و معانی مؤثر باشد، در بسط هویت جهان اجتماعی اثر گذار است. راه گسترش هر فرهنگ، شناختن (اندیشیدن)، پذیرفتن و عمل کردن به آن است. شناختن و عمل کردن صرفاً از عهدۀ افراد و اعضای جهان اجتماعی برمیآید. اعضای جهان اجتماعی، حامل و عامل فرهنگ و معانی آن هستند. هرچه حاملان و عاملان یک فرهنگ و معانی آن بیشتر باشند، آن فرهنگ، بسط بیشتری مییابد.
این روند را به خوبی میتوان در گسترش معانی و ارزشهای خانواده مشاهده کرد. با ازدواج و تشیکل خانواده، مودّت و رحمت میان زن و مرد ایجاد میشود. با تولّد اوّلین فرزند، مودّت و رحمت میان اعضای خانواده بیشتر میشود و رحمت و مودّتی که میان زن و شوهر وجود دارد، به رابطۀ فرزند و والدین نیز تسرّی مییابد. با تولّد فرزندان بعدی و بزرگتر شدن خانواده، این معانی و ارزشها گستردهتر میشود. با گسترش خانوادهها و ایجاد نسبتهایی چون پدربزرگ، مادربزرگ، خاله، دایی، عمّه، عمو، پسرعمو و… نظام خویشاوندی شکل میگیرد که باز هم زمینهٔ گسترش بیشتر مودّت و رحمت را فراهم میسازد. به همین ترتیب، افزایش جمعیت یک جهان اجتماعی، به منزلهٔ گسترش فرهنگ و معانی آن است و کاهش جمعیت یک جهان اجتماعی نیز به منزلهٔ محدود شدن گستره آن است که میتواند زمینه ساز بسط و تسلط جهانهای اجتماعی دیگر باشد. از این رو تأمین جمعیت مناسب برای جهانهای اجتماعی، مسئلهای هویتی است. هدف اسلام تأسیس جهان اجتماعی توحیدی و گسترش آن است. لازمه تحقق این هدف، داشتن جمعیت مناسب است. بنابراین اگر اولاً فرهنگ و معنایی که با افزایش جمعیت، بسط مییابد، فرهنگ حق باشد، نه فرهنگ باطل؛ ثانیاً افراد و اعضای این فرهنگ نیز حاملان و عاملان معانی حق باشند، افزایش جمعیت ضروری است. از این رو پیامبر اسلام (ص)، روز محشر به کثرت پیروان خود مباهات میکند. فقدان هر کدام از این شرایط، مانع تحقق جهان اجتماعی توحیدی است.
بخوانیم و بدانیم
گروه سه نفره نسبت به گروه دو نفره، یک عضو، بیشتر دارد که در ظاهر تفاوت کم اهمیتی است. ولی زمانی که این دو گروه را دقیقتر مقایسه کنیم، پی می بریم که همین عامل، تفاوت های مهمی به دنبال میآورد. در گروه دو نفره، کناره گیری هر یک از اعضا، به نابودی گروه میانجامد. در واقع گروه دو نفره چیزی غیر از اعضایش نیست و هیچ واقعیتی فراتر از اعضای خود ندارد. در این گروه، فرد، تنها با فرد رابطه دارد و از رابطۀ فرد و گروه خبری نیست. امّا زمانی که گروه دو نفره به گروه سه نفره تبدیل میشود، تغییرات مهمی رخ میدهد. یک عضو جدید، موجب پیدایش دو رابطۀ جدید میشود. غیر از رابطۀ «الف ـ ب» دو رابطهٔ «الف ـ ج» و «ب ـ ج» ممکن میشود. پیدایش این دو رابط. جدید چه نتایجی در پی دارد؟ عضو سوم میتواند نقش واسطه و داور را در میان دو عضو پیشین ایفا کند و از این طریق، تنشها را کاهش دهد و از فروپاشی گروه، پیشگیری کند یا میتواند میان دو عضو دیگر تضاد و تفرقه ایجاد کند و از این تفرقه برای رسیدن به منافع خودش استفاده کند. در گروه دو نفره این کنشها برای افراد امکان پذیر نبود ولی در گروه سه نفره ممکن شد. در گروه سه نفره، رابط. فرد و گروه امکان پذیر میشود و هر کدام از اعضا میتواند به نمایندگی از گروه، چنین کنش هایی را انجام دهد. در گروه سه نفره علاوه بر اعضا، پدید. جدیدی به نام جمع نیز به وجود میآید که محصول عضویت همان فرد سوم بود. افزایش جمعیت، آثار اجتماعی و فرهنگی دیگری هم به دنبال میآورد.
در گروههای کوچک، اعضا میتوانند با یکدیگر ارتباط رو در رو و مستقیم داشته باشند و با داد و ستد با یکدیگر، نیازهای خود را برطرف کنند. ولی وقتی جمعیت یک گروه افزایش پیدا کند و به یک گروه بزرگ تبدیل شود، روابط متقابل اعضای آن پیچیدهتر میشود و دیگر، روابط بی واسطه ممکن نخواهد بود. از این پس، روابط به کمک «نهادها» برقرار میشود. مثلاً در گروههای کوچکتر، معاملهٔ پایاپای، نیاز اقتصادی اعضا را برآورده میساخت ولی برای گروههای بزرگتر، واسطهای مانند پول، ضرورت مییابد. زبانی که یک گروه کوچکتر با آن سخن میگویند، پیچیدگیهای زبان یک گروه بسیار بزرگ را ندارد افزایش جمعیت باعث پدیدار شدن مسائل نوظهوری میشود که جهان اجتماعی باید با استفاده از ظرفیتها و قابلیتهای خود به آنها پاسخ دهد. جهان اجتماعی با گسترش نهادهای موجود و ایجاد نهادهای جدید، برای رفع این مسائل چارهاندیشی میکند. هر نهاد، مجموعهای از عقاید، ارزشها، هنجارها و نمادهاست که برای رفع نیاز ویژهای اختصاص مییابد. از این رو گسترش نهادی، همان گسترش فرهنگ و معانی جهان اجتماعی است. بنابراین لازمهٔ بسط هویت جهان اجتماعی، افزایش جمعیت است.
سیاستهای جمعیتی
فرزندآوری نیاز فطری انسانها و تأمین جمعیت، از کارکردهای مهم نهاد خانواده است. ولی ممکن است در مواقعی اختلال در نهاد خانواده، جهان اجتماعی را با کاهش جمعیت مواجه کند. امروزه جوامع غربی به علتهایی مانند بالارفتن سن ازدواج، افزایش بی ثباتی، فروپاشی خانوادهها و طلاق، رفاه زدگی، عافیت طلبی و مصرف گرایی و به دنبال آن، هزینه پنداشتن فرزندان و… با مسئله کاهش جمعیت و عوارضی چون پیری و سالمندی جمعیت مواجهاند. در مواقعی که جهان اجتماعی با کاهش یا رشد جمعیت مواجه میشود، نهاد سیاست که مسئولیت هماهنگی نهادها را برعهده دارد، برای حلّ مشکل جمعیت چاره اندیشی میکند و با همراهی و همکاری مردم تدابیر و راه حلهایی را به اجرا در میآورد که «سیاستهای جمعیتی» نامیده میشود. سیاستهای جمعیتی میتواند در راستای رشد یا کاهش جمعیت باشد ایران ما در دو برهۀ زمانی، سیاستهای کاهش جمعیت را اجرا کرد. یک بار پیش از انقلاب اسلامی که از سال 1345 تا زمان پیروزی انقلاب به طول انجامید و طیّ آن میزان رشد سالانۀ از حدود 1/3 به 2/7 درصد در سال کاهش یافت. جمعیت، دیگر بار، بنا به ضرورت از سال 1368 تا 1390 سیاست کاهش جمعیت اتخاذ و اجرا شد که در نتیجۀ آن میزان رشد سالانۀ جمعیت از 3/9 و 1/3 درصد کاهش یافت. تداوم این روند در آینده میتواند آثار زیان باری در پی داشته باشد. آیا میتوانید به برخی از آنها اشاره کنید؟ کاهش بیش از حد و کم سابقۀ رشد سالانۀ جمعیت، زمینۀ تغییر سیاستهای جمعیتی را فراهم آورد. از سال 1390 تجدید نظر در سیاستهای کاهش جمعیت شروع شد و سرانجام در سال 1393 اصول کلی سیاستهای جمعیتی کشور تصویب گردید.
بخوانیم و بدانیم
هرگونه اقدام به نابودی و حذفِ فیزیکی کل یا بخشی از جمعیت یک گروه بومی، قومی، مذهبی و… را نسل کشی یا پاک سازی نسلی میگویند. پدیدۀ نسل کشی در جهان، نشانگر ابعاد هویتی جمعیت است. در گذر زمان، نسل کشیهای بسیاری انجام شده است. اروپاییان در هجوم به قارۀ امریکا برای تأمین سلطۀ خود، به نسل کشی و از بین بردن ساکنان بومی پرداختند و در یک مقطع پنجاه ساله، پانزده میلیون سرخ پوست را نابود کردند و مناطقی نظیر هائیتی، کوبا، نیکاراگوئه و سواحل ونزوئلا را که تراکم جمعیتی بالایی داشتند، از جمعیت خالی کردند. دو نسل کشی در بوسنی صورت گرفت؛ یکی در سربرنیتسا در سال ۱۹۹۵ و دیگری در طول جنگ ۱۹۹۵ - ۱۹۹۲ در سراسر بوسنی. رژیم اشغالگر قدس برای تغییر ترکیب جمعیتی سرزمینهای اشغالی و بیشتر شدن تعداد یهودیان نسبت به مسلمانان و اجرای طرحهای توسعه طلبانۀ خود، ضمن حذف فیزیکی اعراب مسلمان و آواره کردن آنها به جذب مهاجران یهودی از سراسر دنیا و کوچ دادن آنها به سرزمینهای اشغالی اقدام میکند.
پیشنهاد دهید (صفحهٔ ۱۰۶ کتاب درسی)
متن «سیاستهای کلّی جمعیت» در جمهوری اسلامی ایران را در کلاس مطالعه کنید، سپس یک بند از آن را به دلخواه انتخاب کنید و بگویید اگر شما به جای مدیران و مسئولان کشور بودید، برای تحقق آن چه میکردید؟
برعهدهٔ دانش آموز است.
منظور از هویت اقتصادی جامعه چیست؟
به آن دسته از فعّالیت های روزمره که برای تهیه و تولید وسایل ضروری زندگی و رفع نیازهای مادّی و معیشتی خود و دیگران انجام میدهیم، کنش اقتصادی میگویند. کنشهای اقتصادی ما، بخشی از کنشهای اجتماعیاند؛ زیرا در را بطه با دیگران صورت میگیرند. مجموعهٔ کنشها، روابط و قواعدی که حول تولید و مصرف کالا و خدمات و توزیع درآمد و ثروت صورت میگیرد، نهاد اقتصاد را شکل میدهد. میدانید که نهادها در تمامی جوامع وجود دارند، ولی انواع و اشکال متفاوتی دارند. آیا اقتصاد نیز این گونه است؟ در هر جامعهای، اقتصاد در رابطه با سایر نهادها شکل میگیرد و با آنها تناسب پیدا میکند. از این رو یکی از وجوه تمایز جوامع، اقتصاد و مؤلفههای اقتصادی آنهاست. منظور از هویت اقتصادی جامعه چیست؟ شیوههای تقویت و تضعیف آن کداماند؟
افراد خود را کارآفرین، تولیدکننده، کارگر، کارمند، تاجر و… معرفی میکنند. همۀ ما مصرف کننده یا احیاناً مالیات دهنده نیز هستیم؛ ولی به دلیل اینکه ما را از دیگران متمایز نمیکند، آن را به زبان نمیآوریم. برخی از افراد کم فروش، محتکر، دلال و… هستند ولی به دلیل ضد ارزش بودن، این کار خود را مخفی میکنند. آیا این عناوین همه نشانگر هویت اقتصادی افراد نیست؟ آیا تنها میتوان از هویت اقتصادی افراد سخن گفت؟ یا اینکه گروهها، سازمانها، کشورها و جهانهای اجتماعی نیز دارای هویت اقتصادی هستند؟ آیا مجمع خیّرین مدرسه ساز، انجمن حمایت از بیماران خاص، شرکت تعاونی و… که دور هم جمع میشوند تا خدمتی به دیگران ارائه کنند، هویت اقتصادی ندارند؟ جوامع مختلف نیز هویت اقتصادی دارند. از این رو در معرفی جوامع، به ویژگیهای اقتصادی آنها اشاره میکنند. مثلاً از اقتصادهای دانشبنیان؛ تک محصولی (ماننداقتصادنفتی)؛ مقاوم / شکننده؛ دستوری / غیردستوری؛ سرمایه داری/ سوسیالیستی/ اسلامی؛ و… یاد میکنند. ویژگیهای هویت اقتصادی جامعه ما کداماند؟
اقتصاد امروز ما، محصول رویدادهای گذشته و عملکرد کنونی ماست. این اقتصاد از سویی انواع دستاوردهای اقتصادی مانند گسترش بهره مندی مردم کشور از آب و برق و گاز و ارتباطات، ایجاد زیرساختهای مختلف مثل سدها و نیروگاهها، توسعۀ ظرفیت تولیدی کشور در انواع محصولات، ارتقای شاخصهای بهداشت و درمان، موفقیتهای علم و فنّاوری، سازندگی خرابیهای ناشی از جنگ، جبران برخی عقب ماندگیهای تاریخی، مقابله با تحریمها و… را در پی داشته است و از سوی دیگر با معضلاتی چون تورم، بیکاری، وابستگی به نفت، توزیع نابرابر امکانات، تجمل گرایی و غلبه فرهنگ مصرفی و… دست به گریبان است.
مجتمع تولیدی مپنااز جملۀ عوامل شکل گیری این اقتصاد در طول تاریخ معاصر ایران، کشف نفت و سرمایههای حاصل از فروش نفت به خارجیان بوده است. اگرچه سرمایههای نفتی میتواند به انواع داراییها و ثروتها مانند صنایع و کارخانجات تولیدی مختلف تبدیل شود؛ امّا اگر به درستی استفاده نشود، میتواند اقتصادی وابسته ایجاد کند که رشد و افول آن، به قیمت و درآمد نفتی وابسته است. آیا دربارۀ آثار نوسانات قیمت نفت بر یک اقتصاد وابسته چیزی میدانید؟ چنین اقتصادی از آن جهت که درآمد هنگفت و بدون زحمتی ایجاد میکند، باعث شکل گیری تولید ملی ضعیف و شکنندهای میشود که مستقیم و غیرمستقیم وابسته به نفت است؛ دولت بزرگی به وجود میآید که میکوشد رفاه اقتصادی را به مدد نفت و نه رواج کسب و کار، افزایش دهد و حتی هزینههای آموزش و بهداشت را که در بیشتر نقاط دنیا از محل مالیاتها پرداخت میشود به کمک درآمدهای نفتی تأمین کند.
این وضعیت میتواند در کوتا همدت احساس رفاه بیشتری را آن هم با نوسانات زیاد برای مردم به ارمغان آورد؛ اما پایدار نیست. در مقابل وضعیت شکنندهای را به وجود میآورد که میتواند مورد سوء استفادۀ طمعورزان بینالمللی قرار گیرد و از آن به عنوان ابزاری برای ایجاد فشار بر جامعه استفاده کنند. انواع تحریمهای اقتصادی نفتی و مالی با همین رویکرد علیه کشور ما اجرا شده است تا اوّلا درآمد نفتی کشور را محدود کنند؛ ثانیا از انتقال آن به کشور ممانعت ورزند. هجوم اقتصادی به ایران تاریخی طولانی دارد و در ادوار مختلف از سوی استعمارگران غربی به صورتهای مختلفی دنبال شده است. این کار در زمان قاجار با تلاش برای اخذ امتیازات مختلف مانند امتیاز رویتر و رژی و… و در دورۀ پهلوی از طریق تاراج نفت، فروش جنگ افزار وکالاهای مصرفی و صنایع مونتاژ و تخریب بنیانهای تولید ملی به ویژه روح خود باوری ملت ایران انجام شد. در مورد نقش اصلاحات ارضی در تخریب کشاورزی ایران چه میدانید؟
تهاجم اقتصادی استعمارگران غربی در طول تاریخ، علیه سایر ملتها، اعمال میشده و در مقابل، واکنشهای آنها را در پی داشته است؛ چرا که اقتصاد، روزنۀ ورود استعمار و نابودی هویت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جوامع به شمار میرود. کمپانی هند شرقی انگلیس که با ماهیت اقتصادی و تجاری فعّالیت میکرد، عملاً ابزاری برای هویت زدایی و غارت و چپاول داراییهای عظیم مردم هند بود و مقاومت مردم هند به رهبری گاندی، نمونهای از واکنش به چنین اقداماتی بود. جهان غرب، هویت خود را براساس اقتصاد شکل میدهد و سرمایه داری، عامل اصلی هویتی ابی افراد و جوامع غربی است. در این جهان، هویت انسانها و جوامع، بیش از هر چیز به دارایی و توان اقتصادی آنها وابسته است. جوامع دیگری که به تبعیت از غرب، رو یکرد سکولار و دنیوی دارند نیز هویت سرمایه داری پیدا میکنند.
این جهان اجتماعی در اقتصاد هیچ مانعی را بر سر راه خود برنمیتابد و در مسیر گسترش خود، شیوههای اقتصادی غیرسرمایه دارانه را در سراسر جهان نابود میکند بنابراین برخی از کشورهای سلطه گر غرب، که از سویی اقتصاد را اساس همه چیز میپندارند و از سوی دیگر، تمامی شیوههای اقتصادی غیرسرمایه داری را نابود شده میبینند، پاشنۀ آشیل ایران اسلامی را اقتصاد میدانند؛ از این رو جنگ اقتصادی تمام عیاری را علیه کشور ما به راه انداختهاند.
جنگ، کار تا پیروزی امید و همبستگیدر چنین موقعیتی راه نجات اقتصاد ایران و احیای هویت آن چیست؟ ایران اسلامی، آرمان بازسازی هویت اقتصادی خود را با اجرای قانون اساسی و سیاستهای اقتصاد مقاومتی تعقیب میکند. اقتصاد مقاومتی، الگویی از اقتصاد پیشرفته، مستقل و مستحکم است که با باور به تعالیم حیات بخش اسلام و اتکاء به ظرفیتهای مولّد مردمی و دولتی، روحیه جهادی، خلاقیت، نوآوری، امید، همبستگی، و با حضور فعال و مؤثر در تعاملات جهانی، برای مردم ایران، امنیت، رفاه و پیشرفت توأم با عدالت؛ و برای جهان اسلام و بشریت الگویی ایرانی اسلامی از رشد و شکوفایی را به ارمغان میآورد. مردم و دولت ایران میکوشند براساس عدالت، با اتکا به دانش و فناوری و با تأکید بر استقلال، خودکفایی، منع خام فروشی ثروتهای طبیعی، حفظ اقتدار و عزت ملّی، درونزایی در عین برون گرایی هویت اقتصادی نوینی را در این سرزمین پایه ریزی کنند. این هویت اقتصادی در مقابل انواع مشکلات و موانع، مقاوم و پایدار میشود تا بتواند مسیر پیشرفت را بدون تأثیرپذیری از دشمنیهای بیرونی و موانع درونی طی نماید.
پیشنهاد دهید (صفحهٔ ۱۰۹ کتاب درسی)
متن «سیاستهای کلّی اقتصاد مقاومتی» در جمهوری اسلامی ایران را در کلاس مطالعه کنید و با توجّه به آن، به سؤالات زیر پاسخ دهید.
۱) اصلاح نظام درآمد دولت ۲) شفافسازی و سالمسازی اقتصاد ۳) تأمین امنیت غذا و دارو ۴) اصلاح الگوی ممصرف ۵) ارتقای توان رقابت پذیری اقتصاد ۶) تقلیل آسیب پذیری اقتصاد ۷) تأکید بر اقتصاد دانش بنیان ۸) حمایتهای علمی و هدفمند از صادرات.
- ساز و کارهای مقاوم سازی اقتصاد ایران در برابر موانع داخلی و خارجی پیشرفت کداماند؟ شما دانش آموزان برای تحقق اقتصاد مقاومتی چه مسئولیتی بر عهده دارید؟
۱) استفادهٔ علمی از تفکّر کارآفرینی ۲) شرکت در فعّالیتهای اجتماعی برای تقویت روحیهٔ جهادی ۳) تلاش برای آموختن مهارتهای عملی ۴) برنامه ریزی برای استفادهٔ بهینه و اقتصادی از اوقات فراغت و تعطیلات
مفاهیم اساسی (صفحهٔ ۱۱۰ کتاب درسی)
ابعاد عینی هویت، حامل و عامل فرهنگ، سیاستهای جمعیتی، نسل کشی، کنش اقتصادی، اقتصاد وابسته، تهاجم اقتصادی، اقتصاد مقاومتی، درونزایی، برونگرایی
خلاصه کنید (صفحهٔ ۱۱۰ کتاب درسی)
هر جهان اجتماعی برای گسترش و پیشرفت به جمعیت مناسب نیاز دارد.
- گسترش فرهنگ و معانی در بسط هویت اجتماعی مؤثر است.
- در گروههای با جمعیت زیاد، روابط بین گروهها و افراد بدون کمک نهادهای واسطه امکان پذیر نیست.
- پدیدهٔ نسل کشی، نشانگر ابعاد هویتی جمعیت است.
- اقتصاد امروز هر جامعهای نتیجهٔ رویدادهای اقتصادی و سیاسی گذشته و عملکرد کنونی ماست.
- کشورهای سلطهگر غرب همهٔ شیوههای اقتصاد غیرسرمایهداری را ناکارآمد و نابود شده میپندارند.
آنچه از این درس آموختیم (صفحهٔ ۱۱۰ کتاب درسی)
ارائه شده توسط : حسین ایزدی
در وب سایت : جم نما
به نظرتان بیشتر چه محتوای در جــم نـما منتشر شود؟