تعداد نظرات
0 دیدگاه
تعداد لایک
5 پسندیدن
تاریخ انتشار
سه شنبه ۲ اسفند ۱۴۰۱
بازدید
495 نفر
شعرخوانی :بود قدر تو افزون از ملایک
واژه نامه:
آیو: آید
پود:نخ و رشته ای که در عرض پارچه بافته میشود
تار:نخ و رشته ای که در طول پارچه بافته میشود.
حاصل:سود، فایده
درویش:فقیر، بی چیز
دولتمند:ثروتمند، توانگر
سبحان :پاک و منزه از هر عیب
فراخ:گسترده، پهناور
قامت:اندام، قد
قدر:ارزش اعتبار
محنت:بلا، اندوه
مطیع:فرمانبردار، اطاعت کننده
ملایک:جمع ملک، فرشتگان
نامه خوانان :کسانی که به حساب انسانها در روز قیامت
رسیدگی میکنند ،فرشتگان
نفس:حقیقت هر چیز
هجران :جدایی ،دوری
وینی :می بینی
قالب :چند دوبیتی
(۱) دلی دیرم خریدار محبت
کز او گرم است بازار محبت
دلی دارم که خواستار و خواهان محبت است و بازار محبّت به خاطر وجود او رونق گرفته است.
آرایه ادبی: مراعات نظیر: خریدار و بازار - کنایه: گرم بودن بازار کنایه از رونق داشتن بازار - اضافهٔ تشبیهی بازار (محبت مشبه :محبت ، مشبه به: بازار) .
جان بخشی :خریدار محبت بودن دل
(۲ )لباسی دوختم بر قامت دل/
ز پود محنت و تار محبت
لباسی برای دلم دوختم که تار آن را محبّت و پود آن را غم عشق تشکیل میدهد. (دلم سرشار از عشق و غم است . )
آرایه ادبی :مراعات نظیر :دوختن ،لباس، تار و پود – جان بخشی: قامت دل
(۳)بود درد مو و درمانم از دوست/
بود وصل مو و هجرانم از دوست
هم درد و هم درمانم از دوست (خدا) است؛ هم وصال و هم جدایی من از دوست است.
آرایه ادبی: تضاد: ۱- درمان و درد، ۲ وصل و هجران - واج آرایی: تکرار «د»
(۴) اگر قصابم از تن واکره پوست/
جدا هرگز نگردد جانم از دوست
اگر قصاب پوستم را از تنم جدا کند هرگز روح و جانم از دوست جدا نمیشود. (شدّت عشق و علاقه به دوست)
آرایه ادبی :جناس :دوست و پوست - مراعات نظیر: تن و پوست
۵) به قبرستان گذر کردم کم وبیش /
بدیدم قبر دولتمند و درویش
گاهی از قبرستان عبور کرده ام و [ در آنجا] آرامگاه مردم ثروتمند و نیازمند را دیده ام .
آرایه ادبی: تضاد: ۱ -کم و بیش ۲ -دولتمند و درویش - مراعات نظیر :قبرستان و قبر
۶) نه درویش بی کفن در خاک رفته/
نه دولتمند برده یک کفن بیش
دیدم که هیچ انسان نیازمندی بدون کفن دفن نشده است هیچ انسان ثروتمندی هم بیشتر از یک کفن با خود نبرده است.
آرایه ادبی: تکرار: کفن- تضاد: دولتمند و درویش
۷)دلا، غافل ز سبحانی چه حاصل/
مطیع نفس شیطانی چه حاصل
ای دل از خداوندِ پاک و منزه بی خبری از این بی خبری چه فایده ای میبری و از اینکه فرمانبر نفس اماره شیطانی هستی چه سودی میبری؟
۸)بود قدر تو افزون از ملایک/
تو قدر خود نمی دانی چه حاصل
[ای انسان] ارزش تو بالاتر از ارزش فرشته هاست؛ اما وقتی منزلت و ارزش خودت را نمیدانی ،[ داشتن این ارزش ]چه فایده ای دارد؟
آرایه ادبی: تکرار: قدر
نکته ادبی: پرسش بیت ۷ و ۸ ،پرسش انکاری است.
(۹) مکن کاری که برپا، سنگت آیو/
جهان با این فراخی، تنگت آیو
کاری نکن که با سختی و مشکل روبه رو شوی و دنیای به این بزرگی برایت تنگ و تاریک شود زندگی دنیا برای تو سخت و دشوار شود.
آرایه ادبی: جناس: سنگ و تنگ – کنایه: ۱- سنگ بر پا آمدن کنایه از با مشکل و سختی روبه رو شدن ، ۲- تنگ آمدن جهان کنایه از دچار رنج و ناراحتی شدن
(۱۰) چو فردا نامه خوانان نامه خوانند/
تو دینی نامه خود، نشکست آیو
زمانی که در روز قیامت ، فرشتگان نامه اعمالت را میخوانند تو نامه خود را ببینی و خجالت بکشی.
آرایه ادبی: تکرار :نامه - واج آرایی تکرار «ن»
نکته ادبی :منظور از فردا روز قیامت و منظور از نامه خوانان فرشتگان هستند.
دوبیتی های باباطاهر همدانی
گروه واژههای املایی درس چهاردهم پیدای پنهان»
فروغ و روشنایی - مفضّل و فاضل - مزار شریف - در ضمن صحبت - اعتراض کردن - متانت و وقار - اعضای بدن - حاجت و نیاز - تأمل و درنگ - قائل و گوینده - عقل و شعور - جراحت عمیق - نفخ و صور - مصیبت و گرفتاری - غافل از احوال - مصلحت و درخور - صله رحم – معاصی و گناهان - علیم ودانا - صلاح و درست - سلاح جنگ - بقا و جاودانی - لذا و بنابراین - تواضع و فروتنی - خضوع و خشوع - تضرّع و زاری - ثابت و پایدار
گروه واژه های املایی شعرخوانی بود قدر تو افزون از ملایک
تار و پود - وصل و هجران - نَفْس قصاب - قدر و ارزش - غدر و نیرنگ - محنت و بلا - مطیع شیطان - تنگ و فراخ - سبحان ملایک
معنای درس بود قدر تو افزون از ملایک فارسی نهم
ارائه شده توسط : کاربر پایه ی نهم
در وب سایت : جم نما
به نظرتان بیشتر چه محتوای در جــم نـما منتشر شود؟