تعداد نظرات
1 دیدگاه
تعداد لایک
8 پسندیدن
تاریخ انتشار
شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۰
بازدید
733 نفر
حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه یک غازی را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید ، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم . ( یک غازی یعنی چه ? )
یک غازیمعنی یک غازی
غازی یک واحد پول ناچیز معادل با 20 قرش بوده است . این واحد پولی در عثمانی رایج بوده است . یک غازی به عنوان اصطلاح در زبان فارسی کاربرد داشته است و معادل موارد زیر بوده است :
نکته : اصطلاح « یک غازی » را نباید با واژه « غازی » گرفت .
معنی واژه غازی :
معنی غازی در لغتنامه دهخدا
غازی. (ص ، اِ) زن فاحشه. (از برهان ). || چرب روده ٔ پرمصالح. (برهان ). چرغند. || لقمه ٔ بزرگ . پیته ٔ درشت دبلة.(منتهی الارب ). || معرکه گیر. (از برهان ). ریسمان باز. (برهان ) (جهانگیری ). رسن باز :
بر زلف شبان غازی چون دلو رسن بازی
آموخت که یوسف را در قعر چهی یابد .
مولوی
سخره ٔ عقلم چو صوفی در کنشت
شهره ٔ شهرم چو غازی در رسن
سعدی
سالک به سیر شو نه بصورت که عنکبوت
غازی نگردد ارچه براید به ریسمان
مجیرالدین بیلقانی
چوغازی به خود در نبندند پای
که محکم رود پای چوبین ز جای
سعدی
معنی غازی در فرهنگ عمید
غازی :
۱. مجاهد، جنگجو.
۲. کسی که در راه خدا با دشمنان دین می جنگد.
نوعی سکۀ قدیمی معادل بیست قرش.
۱.
بندباز، رسن باز، ریسمان باز: سالک به سینه شو نه به صورت که عنکبوت /
غازی نگردد ارچه برآید به ریسمان (مجیرالدین بیلقانی: ۱۵۲)، سغبهٴ خلقم چو
صوفی در کنش / شهرۀ شهرم چو غازی بر رسن (سعدی۲: ۶۶۰).
۲. معرکه گیر.
1- جنگجو، جهادگر، مبارز، مجاهد
2- رسن باز، طناب باز، معركه گير
3- لقمه بزرگ
معنی غازی در لغتنامه معین
غازی [ ع . ] (اِفا.) جنگ جو، کسی که در راه خدا می جنگد.
(ص .) معرکه گیر، رسن باز.
موش لوس یک غازی
در شعر شیر و موش کتاب چهارم دبستان ، معنی « موش لوس یک غازی » چیست ؟
موش یک غازی یعنی موشی که هیچ کاری ازش برنمیآید . منظور شاعر ناچیز بودن شیر در برابر عظمت شیر میباشد .
معنی شعر شیر و موش
شعر شیر و موش :
شعر شیر و موشمعنی شعر شیر و موش :
معنی شعر شیر و موشمعنی کلمات شیر و موش
کلمات و واژه های مخالف و متضاد شعر شیر و موش درس پانزدهم فارسی چهارم :
بیشه: | جنگل |
خفته: | موشکی |
متغیر: | خشمگین |
موشکی: | موشک کوچک |
آشفته: | پریشان، ناراحت |
غازی: | بی ارزش، ناچیز |
گه: | مخفف گاهی |
هراس: | احساس نگرانی، ترس |
صید: | شکار |
وحوش: | جانوران وحشی |
لابه: | التماس |
مغفرت: | آمرزش |
بد رفتار: | رفتار زشت و ناپسند |
گرفتار: | زندانی |
صیاد: | شکارچی |
بشتافت: | شتافت کرد، شتابان دویدن |
دریافت: | گرفت |
حول و حوش : | اطرلف |
با دم شیر بازی کردن: | کنایه از سر به سر بزرگ تر از خودت گذاشتن است |
التماس: | گریه و زاری، خواهش |
خطا کار: | کسی که کار اشتباه انجام می دهد |
امید: | امیدوارم، خواهش میکنم |
دل کرد: | رها کرد |
رحم حاصل کرد: | دلش به رحم آمد |
عوضِ: | به جایِ |
دام: | تله |
خلاص: | نجات، رهایی |
از پی: | به دنبال |
نهاد: | گذاشت |
بندها: | ریسمان ها |
کلمه های متضاد و مخالف شعر شیر و موش درس ۱۵ پانزدهم فارسی چهارم دبستان :
کلمه | متضاد |
---|---|
خفته | بیدار |
موشکی | موش بزرگ |
آشفته | آسوده |
متغیر | شاد |
غازی | با ارزش |
وحوش | جانور اهلی |
دریافت | نگرفت |
بشتافت | حرکت نکرد |
غازی در زبان عربی
متن اصلی | معنی |
---|---|
غازِي [عمومی] | غازِي : [غزو]: فا، ج غُزَاة و غُزَّى و غُزِيّ و غُزَّاء، گونه اى سكه قديمى كه معادل 20 قرش بوده است. |
غازي [عمومی] | غازي : گازي , بخاري , لطيف , گازدار , دو اتشه |
غازِيَة [عمومی] | غازِيَة : ج غَوَازِ و غازيَات [غزو]: مؤنّث (الغازي) است. |
مَغَازِي [عمومی] | مَغَازِي : [غزو]: صفات و كارهاى جنگ آوران؛ «كتاب المَغَازي»: كتاب صفات جنگ آوران و حمله كنندگان. |
ذو مغزي [عمومی] | ذو مغزي : پر معني , معني دار |
یک غازی یعنی چه ?
کلمه : | غازی |
اشتباه تایپی : | yhcd |
نقش : | صفت |
آوا : | qAzi |
ارائه شده توسط : حسین ایزدی
در وب سایت : جم نما
به نظرتان بیشتر چه محتوای در جــم نـما منتشر شود؟