نام خانوادگی : بنی هاشم (از فرزندان اسماعیل ابن ابراهیم خلیل عليه السّلام)
نام پدر : امیر المومنین علی علیه السّلام
نام مادر : سیده النساءالعالمین فاطمه سلام الله علیها
نسب پدر : علی ابن ابو طالب ابن عبدالمطلّب ابن هاشم ابن عبدمناف ابن .... معد ابن عدنان .... اسماعیل ابن ابراهیم خلیل الله علیه السّلام
نسب مادر: فاطمه بنت رسول الله صلّی الله علیه وآله – محمد ابن عبدالله ابن عبدالمطلّب ابن ....اسماعیل ابن ابراهیم خلیل الله علیه السّلام نام مادر بزرگ پدری : فاطمه بنت اسد ابن هاشم ابن عبد مناف ...( تا آن زمان تنها زن هاشمی از قبیله بنی هاشم که با مرد هاشمی ازدواج نمود )
نام مادر بزرگ مادری: خدیجه همسر رسول الله (صلّی الله علیه وآله ) – بنت خویلد ابن اسد ابن عبد العزّی ابن قصّی ابن القریشه الاسدیه....
سال تولّد : پنجم وبه روایتی ششم هجری قمری
محل تولّد : مدینه منوّره
روز تولّد : پنجم جمادی ا لاولی
کنیه مبارکه : ام الحسن و ام كلثوم- ام المصائب و...
تعداد خواهران : 16 خواهر (ام کلثوم – از حضرت فاطمه ) و سایر خواهران از همسران دیگر امام علی علیه السلام هستند که عبارتند از : رقیّه – ام الحسن – رمله- نفیسه – زینب صغری – رقیه صغری – ام هانی – ام الکرام – جمانه مکنّاه – ام جعفر – امامه – ام سلمه – میمونه- خدیجه – فاطمه (در کتب تاریخی، نام خواهران حضرت – یا در مورد نام مادران خواهران حضرت زینب – که دختران امام علی علیه السّلام از همسران دیگرند - مورد اختلاف بین مورّخین است )
تعداد برادران : 12 برادر ( حسن وحسین و محسن - جنین کامل ورسیده شهید شده - علیه السّلام سید وشباب اهل جنت از حضرت زهرای مرضیه وباقی از همسران دیگر امام علی علیه السّلام می باشند )
ابوالفضل العباس – جعفر – عثمان – عبدالله (همگی در کربلا شهید شدند ) محمد حنفیه – عمر - محمد اصغر - عبید الله – یحیی – (در تعداد برادران هم مورّخین چه در نام وچه در محل دفن و نام مادر اختلافاتي با هم دارند )
نام همسر : عبدالله ابن جعفر ابن طیّار علیه السّلام
نام فرزندان : محمّد وعون (که در کربلا شهید شدند –) علی وعباس وام کلثوم (که شوهرش در کربلا شهید شد )
عمه : نه امام معصوم از فرزندان امام حسین علیه السّلام (که البته امام حسن وامام حسین علیها السّلام درست تر است چون امام محمد باقر علیه السّلام فرزند امام سجاد وحضرت فاطمه دختر امام حسن علیه السّلام هستند که سایر ائمّه هم از فرزندان امام باقر علیه السّلام می باشند )
و عمه همه سادات و مادر همه مظلومان وصابران دنیا و بزرگ اسیران کربلا و دانشمند به تمام معنی در تمام علوم روز به خصوص در قرآن – حدیث وتفسیر – که رشادتهایش با ایثار حسین علیه السّلام ، اسلام را برای همیشه در جهان بیمه نمود .
بنابراین حضرت زینب سلام الله علیها که نام مبارکش با حماسه کربلا عجین است به غیر از خانواده پدری ومادری (برادران وبرادرزاده ها و...) دو فرزند ودامادش نیز در کربلا به شهادت رسیدند در حالی که هر گز غم آنها را که جگر گوشه هایش بودند بر غم حسین وبرادران دیگرش ابوالفضل العبّاس – و جعفر ، عثمان ، عبدالله وفرزندان برادر ویارانش برتری نداد وبی تابی اش را مگر به شمشیر سخنان تیزش بر دشمن نشان نداد و هرگر کسی سستی او را ندید کار به جایی می رسید که گاهی امام سجّاد علیه السّلام جلوی عمّه را می گرفتند ، و می گفتند : عمّه جان خودم جواب می دهم .
سخنرانی های کوبنده اش در هر کجا تمام پایه های حکومت جور ودورغ وستم اموی را به تزلزل می کشاند و گروههای مردم را به هیجان می آورد که در ادامه این افشاگری ها در تاریخ می خوانیم که قیام توّابین کوفی به رهبری مختار ثقفی آغاز می شود واکثر مسئولان دست اندر کار فاجعه کربلا توسّط این گروه کشته می شوند و بعد از او هم در کل حکومت عباسی با تبلیغ همین مسأله ونسبت خویشاوندی به حضرت محمّد صلّی الله علیه وآله وسلّم اساس حکومت زور وتزویر اموی را به کمک مردم پابرهنه از جا می کنند و البته عباسیان بعد از سر کار آمدن ودریافت این حقیقت که عشق فرزندان رسول الله در دل مردم نهادینه است و به آنها به عنوان خویشاوند حضرت محمّد صلّی الله وعلیه وآله احترامی قایل نیستند ، پس عداوت وکینه ورزی را شروع کردند ویک به یک فرزندان حضرت رسول را که امامان راسخ در علم بودند را به شهادت رسانند تا به آخرین شان که مهدی نام داشت وپنج ساله بود رسیدند . آنها همه جا را به دنبال انتقام گیرنده کربلا ودردهای زینب سلام الله علیها گشتند تا برادرزاده حضرت زینب سلام الله علیها را به شهادت برسانند ولی به امر خدا از نظرها پنهان شد . و در مدّت هفتاد سال با مردم به وسیله رابطه های خود که نوّاب اربعه نامیده می شدند در ارتباط بود وسپس برای همیشه از نظرها ناپدید شد و ارتباط ظاهری ورسمی میان مردم با امام ویا نایب امام علیه السّلام قطع شد .هر چند او همه جا هست وبه امر خداوند به کمک مردم وپیروان دین جدّش می شتابد ولی فیض بزرگ همراهی با او از میان مردمان وپیروان حضرت محمّد صلّی الله علیه وآله به خاطر اشتباهات مکرر پیروان ریا کار پیامبر و دروغگویان غاصب دین ودنیا وخلفای دروغین جفاکار به دین وملّت از میان رفت ، چونان عیسی علیه السّلام که فیض وجود مبارکش از بنی اسرائیل رخت بست تا دوباره در ظهور مجدد به همراه مهدی صاحب الزّمان – آن روز که خدا بخواهد - دنیا را پر از عدل وداد کنند .
حضرت زینب سلام الله علیها بزرگترین شگفتی آفرین عرصه ادبیات عرب است . چنانکه خطبه های آتشینش جانهای مسموم را به روح آزاد تبدیل می کرد وکاری می کرد که خونخوارترین ووحشی ترین انسان روی زمین هم چه از روی ریا وچه از روی تأثیرسخنان حضرت به گریه می آید وبر پهنای صورتش اشک می نشیند .
البته سخنوری ارث پدری ومادری اوست . چون هیچ درس خوانده ای هم در آن زمان نبود که اینگونه آسمانی وکوبنده سخن بگوید . چنانچه سخنانی که حضرت فاطمه هم در مسجد النبی که برای دفاع از حضرت امیر المومنین علی علیه السّلام ایراد فرموده بودند باعث شده بود تا صحابه منحرف حضرت رسول هم به گریه درآیند وخلایق همه حق را به او می دادند ولی می گفتند : اگر شما زودتر می آمدید شما را انتخاب می کردیم .
وحضرت فاطمه پاسخ می دادند : حجّت بر شما تمام شد .
یعنی کوتاهی دیگر از شما پذیرفته نیست . علی که نمی توانست پیکر مبارک حضرت نبی اکرم را بر زمین بگذارد تا با فرار کنند گان امر رسالت در همراهی لشکر اسامه رقابت کند . آنها اگر راستگو بودند امر حضرت رسول را اجابت می کردند واو را که خداوند وهمه فرشتگان وقرآن کریم وتورات وانجیل بر راستگویی اش ومقام بزرگش اعتراف دارند ، هذیان گو – نمی نامیدند !
از طرف پدر هم که علی را در علم وسخنوری نه همتایی بود ونه همتایی هست ونه همتایی خواهد بود . کافیست به نهج البلاغه نظری بیندازیم تا از دانش گسترده وبیکران حضرت آشنا شویم .
وبه همین دلیل - آشنایی با علم علی علیه السّلام بود - که ابن زیاد در برابر حضرت زینب (که توان پاسخگویی را در خود نمی دید ) گفت : ا. مثل پدرش سجع گوی است !
وحضرت زینب سلام الله علیها در پاسخ فرمودند : زنان را چه به سجع و شاعری ؟
با نگاهی به زندگانی حضرت زینب در می یابیم که آن حضرت در تمام لحظات زندگی اش با روح حماسه آشنا بوده است . چنانکه در شش سالگی پدربزرگ ومادرش را به فاصله کوتاهی از دست می دهد وسپس در جوانی وپس از ازدواج با پسر عمویش عبدالله – همراه با پدرش از مدینه به کوفه می آید و پشتیبان همسر وبرادران وخواهران خود می شود که سایه به سایه با امیر المومنین در سخت ترین پیکارهای عالم بودند – پیکارهایی که فقط به خاطر کج بینی و نفاق ومال پرستی از بین گروهی از یاران پیامبر با وصی اش انجام می گرفت ! در آن زمان البته کلاسهای حدیث وتفسیر قرآن هم داشتند که به زنان و یاران نزدیک علی - علیه السّلام – درس می دادند و اینگونه همزمان به امور فرهنگی هم اشتغال داشتند . وپس از شهادت امام علی علیه السّلام – باز هم همراه شوهرش عبدالله به یاری امام حسن علیه السّلام به کوفه آمدند و با جان ودل در هر دوجبهه حماسی وفرهنگی پشتیبان امام بودند تا نوبت به امام حسین – یعنی کسی که جانش به جانش بسته بود رسید – دیگر نمی توانست بدون او جایی برود – البته در خبرها هم آمده است که شرط ازدواج عبدالله با حضرت زینب از طرف امام علی علیه السّلام این بود که هر گاه زینب خواست با حسین از مکّه بیرون برود مزاحمتی برای او ایجاد نکن! چون خاندان نبوت با جریان کربلا آشنایی داشتند واز طریق منبع وحی الهی در جریان تمام سرنوشت زینب وحسین علیه السّلام قرار داشتند ، چنان که تاریخ نویسان ثبت کرده اند – حضرت محمّد صلّی الله وعلیه وآله وسلّم هنگام شرح ماجرای کربلا توسّط جبریل امین در حالی که زینب را در آغوش داشتند بسیار گریستند . آنچنان که پیراهن شان با اشک چشمان مبارک شان خیس شده بود وآنگاه برای علی علیه السّلام وفاطمه سلام الله علیها شرح واقعه را بیان فرمودند .
امروزه وقتی به دنیای روابط انسانی نگاه می کنیم وحقارت زن را در غرب به نام آزادی می بینیم ( که بیشتر در آزادی جنسی خلاصه می شود ) و از طرف دیگر تعصّب کور کورانه ومبانی خواری وزلّت زن 1 را به نام اسلام در بسیاری از کشورهای اسلامی یا بر عکس برهنه تر شدن از غرب و انعکاس آن در شوهای تلوزیونی وسینما وویدوئو وحتّی روزنامه ها ومجلّه ها ی کشورهای اسلامی می بینیم در می یابیم که چقدر جای تعالیم حضرت زینب سلام الله علیها خالی است . و چرا مسلمانان با این همه الگو به دنبال الگوی سکس خارجی هستند ؟
باید به غیرت بسیاری از سران کشورهای اسلامی تبریک گفت اسلام را باب دل هرهری مذهبان قرار می دهند و تبلیغ می کنند ؟
به راستی این همه افراط وتفریط در مورد مقام زن وایجاد فرقه های تندی مثل فیمینیسم در کجای جامعه برای زن حرمت – آزادی به معنی واقعی به وجود آوردند ؟
حضرت زینب (س) روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرى قمری دیده به جهان گشود. پدرش حضرت امیر المؤمنین علی (ع) و مادرش حضرت فاطمه زهرا (س) مىباشد. (الارشاد ج 1 ص 354) پس از تولّد، حضرت فاطمه (س)، دخترش را نزد حضرت على (ع) بردند و از ایشان خواستند که نامى براى وى انتخاب نماید، امیر مؤمنان (ع) فرمود: «از پیامبر (ص) پیشى نمىگیرم» و در آن هنگام، پیامبر اسلام (ص) در مسافرت بودند. پس از بازگشت، على (ع) به محضرشان شرفیاب شد و از ایشان درخواست کرد که براى دخترش نامى انتخاب بکند. رسول خدا (ص) فرمودند: من هم از پروردگارم پیشى نمىگیرم. در این هنگام جبرئیل نازل شد و درود پروردگار را ابلاغ فرمود و گفت: نام این دختر را «زینب» انتخاب کن زیرا خداوند چنین فرموده است. حضرت زینب (س) لقبهاى فراوانى دارد که برخی از آنها عبارتاند از: صدّیقه صغرى، عقیله بنىهاشم، عارفه، عالمه غیر معلّمه، فاضله، کامله، عابده آل ابىطالب. (نک: زینب کبری، جعفر نقدی، ص 17) ایشان در زمان رحلت پیامبر اعظم (ص) پنج ساله بود و چنانکه برخى از مورّخین نوشتهاند: حضرت زهرا (س) به زینب کبری سفارش کرد که در کنار برادرش حسین (ع) باشد و بعد از او براى آنها مادر باشد، زینب هم هیچگاه این سفارش مادر را فراموش نکرد. (نک: السیدة زینب عقیلة بنی هاشم، بنت الشاطی، ص 41) زمانى که زینب (س) پا به سنّ ازدواج گذاشت، با اینکه خواستگاران زیادى داشت با عبداللهبن جعفر یعنی پسر عموى خود ازدواج کرد. همسر حضرت زینب کبری (س) مردى شایسته بود و لیاقت همسرى وی را داشت. برخى از مورخان، تاریخ این ازدواج را سال هفدهم هجرى مىدانند. ثمره این ازدواج چهار و یا پنج فرزند مىباشد که دو فرزند، به نامهاى عون و محمد در کربلا به شهادت رسیدند. (نک: اعلام الوری ص 203، اسد الغابه ج 5 ص 469، منتخب التواریخ ص 94)
*علاقه امام حسین (ع) به زینب کبری (س)
امام حسین (ع) نسبت به زینب (س) احترام ویژهاى قائل بود به طورى که هرگاه زینب نزد حضرت میرفت، امام مىایستاد و زینب را در جاى خود مىنشاند و این نشانه منزلت و عظمت زینب (س) بود (زینب الکبری، جعفر نقدی ص 22) علاقه زینب کبری و امام حسین (ع) نسبت به یکدیگر در زمان کودکى نیز زبانزد خاص و عام بود، به طورى که زینب (س) آرام نمىگرفت مگر در کنار امام حسین (ع) و این مطلب را حضرت زهرا (س) به پیامبر اکرم (ص) خبر داد. رسول خدا (ص) سخت گریستند و به حضرت زهرا (س) مصیبت این دو را خبر دادند و یادآور شدند که اینها در غم و اندوه هم شریک هستند. همچنین نقل مىکنند که امیر المؤمنین (ع) در هنگام ازدواج زینب (س) با عبداللهبن جعفر شرط کرد که اگر زینب خواست همراه برادرش حسین (ع) به مسافرت برود عبداللَّه مانع نشود و به او اجازه بدهد. (زینب الکبری، جعفر نقدی ص 22)
*وصیت امام حسین (ع) به زینب کبری (س)
امام حسین (ع) به خاطر حفظ جان امام زین العابدین (ع) حضرت زینب را به عنوان وصىّ خویش انتخاب کرد. (بحارالانوار ج46 ص 19؛ کمال الدین و تمام النعمة ج 2 ص 507) شهید مطهری میگوید: از عصر عاشورا زینب تجلى مىکند. از آن به بعد به او واگذار شده بود. رئیس قافله اوست چون یگانه مرد زین العابدین (سلام الله علیه) است که در این وقت به شدت مریض است و احتیاج به پرستار دارد تا آنجا که دشمن طبق دستور کلى پسر زیاد که از جنس ذکور اولاد حسین هیچ کس نباید باقى بماند، چند بار حمله کردند تا امام زین العابدین (ع) را بکشند ولى بعد خودشان گفتند: «انَّهُ لِما بِهِ» این خودش دارد مىمیرد. و این هم خودش یک حکمت و مصلحت خدایى بود که حضرت امام زین العابدین (ع) بدین وسیله زنده بماند و نسل مقدس حسین بن على (ع) باقى بماند. یکى از کارهاى زینب پرستارى امام زین العابدین است. (مجموعهآثار استاد شهید مطهرى، ج17، ص: 407)
*عبادت زینب کبری (س)
یکى از ویژگىهاى این بانوى بزرگوار اسلام، حالت معنوى و ارتباط قوى او با آفریدگار جهان بود. نقل کردهاند حتّى در شب یازدهم محرم که شب شام غریبان بود نماز شبش ترک نشد؛ منتهى به خاطر ضعفى که بر وى عارض شده بود نماز شب خویش را در آن شب نشسته خواند. (حیاة الامام الحسین، باقر شریف القرشی، ص 309) حضرت زینب (س) در عبادت شبیه حضرت زهرا (س) بود، تمام شبها را به عبادت، تهجّد و تلاوت قرآن سپرى مىکرد. در طول عمر تهجّد و شب زنده دارىاش ترک نشد حتّى در شب یازدهم محرّم. امام زینالعابدین مىفرماید: در شب یازدهم محرم دیدم (حضرت زینب) نشسته نماز مىخواند. همچنین فرمود: با این همه مصیبت و اندوهى که به ما روى آورده اما در مسیرى که به شام مىرفتیم نافلههاى شب عمهام اصلًا ترک نشد. امام حسین (ع) در آخرین وداع با خواهرش زینب به او فرمود: «یا اختاه لاتنسینى فى نافلة اللّیل» خواهرم مرا در نماز شب فراموش نکن. همچنین از فاطمه دختر امام حسین (ع) چنین نقل شده که: عمّهام زینب در شب دهم محرم در محراب عبادت مشغول مناجات بود و با خدا راز و نیاز مىکرد در حالى که چشمى از ما به خواب نرفته و ضجّههاىمان آرام نشده بود. نیز از امام سجاد نقل شده: هنگامى که ما را از کوفه به سوى شام حرکت مىدادند عمهام زینب مرتب نمازهاى واجب و مستحب خویش را انجام مىداد و در بعضى از منازل نمازش را نشسته مىخواند، وقتى سبب را پرسیدم؟ گفت: به خاطر گرسنگى و ضعف؛ زیرا سه شبانه روز غذا نخورده بود و سهم غذایش را در میان کودکان تقسیم کرده بود. (زینب الکبری، جعفر نقدی ص 61، اسیران و جانبازان کربلا، محمد مظفری، ص 89)
*علم زینب کبری (س)
حضرت زینب با قدم گذاشتن در راه تهذیب نفس، مورد لطف پروردگار قرار گرفت. وى از جدّ، پدر، مادر و برادرانش که متّصل به منبع علم الهى بودند، کسب فیض کرد و به درجه اى از علم دست یافت که رتبه او را از دیگر مردم ممتاز ساخت. علاوه براین، بر اساس روایتى از امام سجاد علیه السلام، آن حضرت از علم لدنى و افاضهاى خداوند متعال بهرهمند بوده است. (انتِ بحمد الله عالمة غیر معلمة. بحار الانوار ج 45 ص 164، زینب کبری، فیض الاسلام ص 134) زینب کبرى (س) براى زنان، در جلسات مختلف، فقه و تفسیر قرآن مى گفت و مدتى در مدینه از جانب امام سجاد (ع) در زمینه احکام الهى و فتوا، نیابت داشت. همچنین روایات زیادى از جمله «خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها» را نقل نموده است. (نک: زینب بنت الامام امیرالمومنین، ص 11؛ شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید ج 16 ص 211)
*صبر زینب کبری (ع)
مصیبتهایى که بر بانوی بزرگوار اسلام حضرت زینب کبرى (ع) وارد شده، از حد قلم و بیان، خارج است؛ مصیبتهاى سنگین و پى در پى که هر کوه استوارى را متلاشى مى کرد، ولى این بانوى بزرگوار همه این مصائب را تحمل کرد و در صحنه امتحان الهی، نقش خود را به خوبى ایفا نمود. در صبر او همین بس که بر شهادت چند برادر و برادر زاده و دو فرزند خود به نیکى صبر کرد و در عصر عاشورا، هنگامى که در قتلگاه بر بالاى جنازه برادر قرار گرفت رو به آسمان کرد و گفت: خداوندا این قربانى اندک را از ما بپذیر. (زینب کبری، فیض الاسلام، ص 184)
*شجاعت زینب کبری (س)
شجاعت حضرت زینب کبرى (س) همچون دیگر فضایل او درخشان و تابنده بود. آن حضرت در حالى که عزیزترین نزدیکانش در یک روز به شهادت رسیده بودند و منزل به منزل همراه با زنان و کودکان خاندان رسالت به اسیرى رفته بود، شجاعانه و پر صلابت و با بىاعتنایى خاصى به مجلس عبیدالله وارد شد. و براى تحقیر ابن زیاد، جواب او را نداد و بدون این که از او اجازه بگیرد، نشست. با شجاعت تمام چنان خطبهاى خواند که هیچ مرد شجاعى در آن زمان و مکان، قدرت گفتن حتّى بعضى از جملات آن را نداشت. در شام نیز به مجلس یزید وارد شد و خطبه آتشینی ایراد کرد و بساط حکومت یزیدیان را متزلزل ساخت. در آن مجلس، وقتى، مردى شامى از یزید خواست که دختر امام حسین علیه السلام را به عنوان «کنیز» به او ببخشد، بر سر مرد شامى فریاد کشید که: (با این درخواست نابجایت) پستى ورزیدى، خداوند این دختر را نه براى تو قرار داده و نه براى امیر تو! یزید از این جمله خشمگین شده، گفت: «به خدا قسم جاریه قرار دادن این دختر براى من آسان است و اگر بخواهم، این کار را مى کنم.» حضرت زینب (س) فرمود: به خدا قسم حق چنین کارى را ندارى مگر از دین ما خارج شده و دیانت دیگرى را انتخاب کنى! (بزرگ زنان صدر اسلام، احمد حیدری، 231)
*سخنورى زینب کبری (س)
«حذلم بن کثیر» که یکى از سخنوران و فصیحان عرب است، از فصاحت و سخنورى این بانو در کوفه متعجب شده، به طورى که شبیهى جز امام على علیه السلام، براى آن بانو نیافته و گفته است: گویا از زبان على (ع) آهنگ سخن مىنمود. (زینب، فیض الاسلام، 153)
*عرفان زینب کبری (س)
این بانوی بزرگ، آن چنان مقام والایی در زمینه «شناخت و عرفان» داشت که با وجود عظمتِ مصیبتِ عاشورا و مصائب اسارت، وقتى ابن زیاد پرسید: رفتار خدا را با اهل بیت خود چگونه دیدى؟ فرمود: «ما رَأَیْتُ الَّا جَمیلًا» چیزی جز خوبى و زیبایى ندیدم. (بحارالانوار ج 45 ص 115 ، اللهوف ص 160) همچنین در مجلس یزید در ضمن خطبه ای فرمود: حمد و سپاس خداى را که پروردگار دو جهان است او که اوّل و آغاز کار ما را به سعادت و نیکبختى و آخر کار ما را به شهادت و رحمت ختم کرد. (زینب کبری، فیض الاسلام، ص 169) اینگونه تعابیر، نشاندهنده جهانبینی خاص توحیدی اهل بیت (ع) است و همین تعابیر بلند توحیدی و عرفانی، الهام بخش عرفای راستین اسلامی بوده و آن مردان الهی، مطالب عرفانی خود را از قرآن و اهل بیت (ع) آموخته اند. این یادداشت را با سخنی از استاد شهید مرتضی مطهری (ره) درباره زینب کبری (س) به پایان می برم: ایشان میگوید: یکى از زنان اسلام که مایه افتخار جهان است زینب کبرى علیها السلام است. تاریخ نشان مىدهد که حوادث خونین و مصائب بى نظیر کربلا زینب را به صورت پولاد آب دیده درآورد. زینبى که از مدینه خارج شد با زینبى که از شام به مدینه برگشت یکى نبود. زینبى که از شام برگشت رشد یافتهتر و خالصتر بود. حتى آنچه در خلال حوادث اسارت ظهور کرده با آنچه در خلال ایام کربلا در زمانى که هنوز برادر بزرگوارش زنده بود و مسؤولیت به عهده زینب گذاشته نشده بود از زینب ظهور کرد فرق دارد. یکى از زنان فاضله مسلمان عرب در زمان ما به نام دکتر عایشه بنت الشاطى کتابى درباره زینب نوشته به نام بَطَلَةُ کربلا یعنى بانوى قهرمان کربلا. این کتاب چند بار به فارسى ترجمه و چاپ شده، این بطولت و قهرمانى قسمت زیادش معلول همان حوادث و شداید کربلاست. (مجموعه آثاراستاد شهید مطهرى، ج18، ص: 90)