تعداد نظرات
2 دیدگاه
تعداد لایک
65 پسندیدن
تاریخ انتشار
شنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۰
بازدید
2,638 نفر
یک بند روایتی درباره سفر به مشهد یا هر موضوع دیگری که می خواهید بنویسید
یک بند روایتی درباره سفر به مشهد
میخواهم خاطره سفر من و خانوادهام به مشهد مقدس و زیارت امام رضا (ع) را برایتان بازگو کنم. پدرم از طرف محل کارش، اقامت سه روزه در مشهد را هدیه گرفته بود و ما به زودی عازم سفر شدیم. وقتی به اقامتگاه مورد نظر رسیدیم، بدون هیچ استراحتی یکسره به حرم مطهر امام رضا (ع) برای زیارت و دعا رفتیم. وقتی وارد حیاط یا صحن حرم شدیم احساس عجیبی داشتم. کبوتران زیادی در آن اطراف بودند و انسان ها با مهربانی با آنها رفتار میکردند. عظمت و شکوه این صحنه من را یاد داستان ضامن آهو انداخت. پا به زیارتگاه امام رضا علیه السلام گذاشتیم و من وقتی ضریح ایشان را لمس کردم با قلبی پر تپش، از ایشان برای خانواده و عزیزانم سلامتی و سربلندی خواستم. همچنین دعا کردم که خودم نیز با همت و تلاشی که خدا به من می دهد انسان موفقی باشم تا بتوانم به جامعه و انسان ها خدمت کنم و مفید باشم. آن جا آدم های زیادی را دیدم که به امام رضا پناه آورده بودند و با خلوص قلبی اشک میریختند. آدم هایی که با زیارت مرقد مطهر امام رضا (ع) به آرامش می رسیدند.
انشا روایتی درباره سفر به مشهد
موقع برگشتن در شب، از حرم غرق در نور عکسی به یادگار انداختیم و من هنوز وقتی به این عکس نگاه میکنم سرشار از حس ارادت و احترام به امام رضا میشوم و دلم هوای رفتن به مشهد میکند.
ارائه شده توسط : حسین ایزدی
در وب سایت : جم نما
به نظرتان بیشتر چه محتوای در جــم نـما منتشر شود؟