گریه آبغوره من اونجا بودم

این زندگی تهشه ولی با تو میشه روزا بهتر شه

دیگه باتوم به این فکر نمیکنم که شاید بشه شایدم نشه

این حس ما همش اصله برا بقیه فقط حرفه

این رابطه هم قشنگه هم امنه

دلخوری نداریم مثلا که

کجا یه جای خالی هست با تو

تو هم عین منی اون یکی نیممی

جدی میگمی با تو پنجتا ساق میشه یکی میزنی

خیلی دیدنیم با هم ببینیم یعنی

مثل روز روشنه

که من دوست دارمه

مثه…. هی

شاد بوده من اونجا بودم

گریه آبقوره من اونجا بودم

میگفت سختیا بد جور آسونن من اونجا بودم

میگفت از تو داغونم من اونجا بودم

میخواست دوست صمیمی من اونجا بودم

میکرد تو دل غریبی من اونجا بودم

فکر قوت قلب بود من اونجا بودم

میگفت کمک من کو من اونجا بودم

میداد روزیمون پر سود من اونجا بودم

سفره کوچیک بود بزرگ بود من اونجا بودم

احساس عشق میخواست من اونجا بودم

چه سالم چه بیمار من اونجا بودم

من اونجا بودم تو یه خورده ترسیدی

من اونجا بودم تو گم شدی تو بعد هر چیزی

هیچ جوره این رابطه نداره افت تدریجی

حتی وقتی سرد باشه با هم پخته تر میشیم

مثل روز روشنه

که من دوست دارمه

هی روزات آرومه بام

آرامشت من یه نفرم

تگرگ بارونه یا باد مهم نیس پیشت من یه نفرم

با کی میسازی یه لحظه قشنگ من یه نفرم

با کی میسازی یه نقشه ی هدف من یه نفرم

حتی روزا سرد بشه به درک پشتت من یه نفرم

خودت نمیدونی چه حسی هستی مثت ( مثل تو ) نیست انرژی هستی

یه مثال ساده از یکی مثل ما یکی که یکی همیشه باهاشه نمیره کنار

اون یکی که ذهنش بازه فکر فرداشه

تو روزای سخت خب ادامه داده حرفاش حسابه

سخته بیاد تو هر دستی جفت شیش شرطی بستی رو من بستی بردی

---

ارائه شده توسط : حسین ایزدی

در وب سایت : جم نما