در زیستشناسی، یک گونه (به انگلیسی: Species) (i/ˈspiːʃiːz/) واحد اصلی طبقهبندی و یک رتبهٔ آرایهشناختی و همچنین واحد تنوع زیستی است. یک گونه اغلب به عنوان بزرگترین گروه جاندارانی تعریف میشود که در آن هر دو فرد از جنسیتها یا تیپهای جفتگیری مناسب، بهطور معمول با تولیدمثل جنسی، میتوانند فرزندان بارور تولید کنند. روشهای دیگر تعریف گونهها شامل کاریوتایپ، توالی DNA، ریختشناسی، رفتار یا کنام بومشناختی آنهاست. علاوه بر این، دیرینهشناسان از مفهوم زمانگونه استفاده میکنند، زیرا تولیدمثل فسیلی قابل بررسی نیست. تعداد کل گونههای منقرض نشده بین ۸ تا ۸٫۷ میلیون تخمین زده میشود.[۱][۲] که از این مقدار حدود ۲ میلیون گونه با چشم غیر مسلح دیده میشوند که شامل ۱ میلیون جانوران و ۳۲۰٬۰۰۰ گیاهان و همچنین برخی قارچها و آغازیان
با این حال کلاً فقط ۱/۷۵ میلیون گونه شناخته شده و کمتر از ۱۵۰٬۰۰۰ گونه
به صورت کامل معرفی و دارای اطلاعات بقا هستند، اکثریت قریببهاتفاق آنها
مطالعه یا مستندسازی نشدهاند و ممکن است بیش از ۱۰۰۰ سال طول بکشد تا همه
آنها فهرست شوند.[۳]
به همه گونهها (به جز ویروسها) یک نام علمی دوبخشی داده میشود. قسمت اول یک نام علمی، سردهای است که گونه به آن تعلق دارد. به قسمت دوم، نام خاص یا صفت خاص (در نامگذاری گیاهشناسی، همچنین گاهی در نامگذاری جانورشناسی) گفته میشود. به عنوان مثال، Boa constrictor یکی از چهار گونه از جنس Boa است.
اگرچه تعاریف ذکرشده در بالا ممکن است کافی به نظر برسند، اما وقتی با دقت بیشتری بررسی شوند، مسئلهٔ مفهومگونه نمایان میشود. به عنوان مثال، مرزهای بین گونههای نزدیک به هم با دورگهسازی، در یک گونه مرکب متشکل از صدها ریزگونه مشابه، و در یک گونه حلقهای مبهم میشوند. همچنین، در بین جاندارانی که فقط به صورت غیرجنسی تولیدمثل میکنند، مفهوم یک گونه مولد از بین میرود و هر کلون بهطور بالقوه یک ریزگونه است. اگرچه هیچیک از این تعاریف کاملاً رضایتبخش نیستند، دانشمندان و متخصصان زیستشناسی بقا
نیاز به تعریفی از گونه دارند که بتواند بدون در نظر گرفتن مشکلات نظری،
به آنها امکان کارکردن بدهد. اگر گونهها ثابت و واضحاً متمایز از یکدیگر
بودند، مشکلی ایجاد نمیشد، اما فرایندهای تکاملی باعث میشوند که گونهها بهطور مداوم تغییر کرده و بهتدریج عوض شوند.
گونه در تقسیمبندی زیستشناختی بعد از سرده قرار دارد. گونه خود نیز به زیرگونه، نژاد یا واریته و نوع تقسیم میشود. نژادهای پرورش یافته را رقم مینامند. در حدود ۱/۷۵ میلیون گونه توصیف و بهطور علمی نامگذاری شدهاند.[نیازمند منبع] این تعداد مثلاً شامل ۲۵۱ هزار گونه گیاهی، ۴۲ هزار گونه جانوری مهرهدار و ۷۵۰ هزار گونه حشرات است.[نیازمند منبع] بیش از ۹۹٪ از گونههای زیستی که تاکنون بر روی کره زمین زندگی کردهاند، منقرض شدهاند.[۴][۵][۶][۷] تعریفزیستشناسان و تاکسونومیستها تلاشهای بسیاری برای تعریف گونه انجام دادهاند، از ریختشناسی تا ژنتیک. تاکسونومیستهای اولیه مانند لینه چارهای جز توصیف آنچه میدیدند نداشتند؛ که بعداً تحت عنوان مفهومگونهٔ مونهشناختی یا ریختشناختی رسمی شد. ارنست مایر بر جدایی تولیدمثلی تأکید کرد، اما آزمایش این مفهوم، مانند سایر مفهومگونهها، سخت یا حتی غیرممکن است.[۸][۹] زیستشناسان بعداً سعی کردهاند تعریف مایر را با مفاهیم شناسایی و انسجام، اصلاح کنند.[۱۰]
بسیاری از مفاهیم بسیار مشابه هستند یا همپوشانی دارند، بنابراین شمارش
آنها آسان نیست: زیستشناس ر.ل. مایدن حدود ۲۴ مفهوم را ثبت کرد،[۱۱] و فیلسوف علم جان ویلکینز ۲۶ تا را.[۱۲] به علاوه، ویلکینز مفهومگونهها را در هفت نوع اصلی از مفاهیم گروهبندی کرد: agamospecies برای ارگانیسمهای غیرجنسیزیستگونه برای ارگانیسمهای جنسی که جدایی تولیدمثلی دارندبومگونه بر اساس کنامهای بومشناختیگونهٔ تکاملی بر اساس تبارگونهٔ ژنتیکی بر اساس خزانهٔ ژنیریختگونه بر اساس شکل یا فنوتیپگونهٔ آرایهشناختی، گونهای که توسط یک تاکسونومیست تعیین میشود.
ارائه شده توسط : حسین ایزدی
در وب سایت : جم نما
ثبت دیدگاه برای این مطلب
نظرات شما عزیزان
هیچ نظری برای این پست ارسال نشده است
نظرسنجی
به نظرتان بیشتر چه محتوای در جــم نـما منتشر شود؟
مطالب پیشنهادی مشابه
میلف چیستشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ و بازدید : 54,626نفر